اشعار مهدوی
-
اشعار مهدوی – صدای عشق
صدای عشق سرگشته در هوای فراقیم ای خدا کی می‌شود که دیده ببیند وصال را هر روز تا تلاطم بی‌انتهای…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – سمت آمدنت را نشان بده!
تا کی به پای حسرت باران بایستیم؟ با چتر در میان بیابان بایستیم؟ * مثل مترسکی همه ناچار و ناگزیر…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – نیامدن
تقویم، شرمسار هزاران نیامدن یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن * این قصه مال توست بیا مهربان‌ترین! کاری…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – من هنوز همینم
شبیه شیشه شکستم، شکست خورده‌ترینم تواضع دم اشکم، که با غرور عجینم * سوار کشتی شرکم، غریق ساحل کفرم گذر…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – مبادا نیایی
دلم شور می زد مبادا نیایی مگر شب سحر می شود تا نیایی؟! * مگر می‌شود من در آتش بسوزم…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – غروب و انتظار و پنجره شد مال من آقا
مرا از جمعه‌ها آغاز کن، از شنبه بیزارم که از حس غریب و مبهم آدینه سرشارم * من از تعطیل…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – باغ آرزو
بدون تو نمی‌شود به باغ آرزو رسید نمی‌شود بدون تو در این هوا نفس کشید * نگاه کن که بینوا…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – مهمان سجاده
مثل باران بی ریا و ساده‌ای چون دعا، مهمان هر سجاده‌ای * باز هم می آیی از یک راه دور…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – نسل خلیل
مستیم ولی مست می موعودیم هستیم چنین و از ازل هم بودیم * ما را چو عدو مور شمارد غم…
بیشتر بخوانید » -
اشعار مهدوی – حالت عرفانی
پلک بر هم زدی و شهر چراغانی شد ماه ، دیوانه آن حالت عرفانی شد * قل هوالله احد گفتی…
بیشتر بخوانید »