آیات مهدوی

آیات مهدوی – آیه ۱۷ سوره حدید

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

موضوع: حضرت مهدی (عج)، احیاگر زمین با عدالت

«بدانید که خداوند، زمین را پس از مرگش زنده مى‏کند. همانا ما نشانه‏هاى [توحید و عظمت] را براى شما روشن کردیم، باشد که تعقل کنید.»

نکته‏ ها:

  1. امام صادق درباره این آیه فرمود: «یُحْیِیهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّهِ الضَّلَالِ؛ خداوند زمین را پس از ظهور قائم به واسطه عدالت او زنده می­کند، پس از آن­که با‏ جور و ظلم رهبران گمراه، مرده باشد».
  2. توجه به عدالت و جایگاه والاى آن، در روایات متعدد و متواتر به چشم مى‏خورد. از جمله پیامبر گرامى اسلام۶ فرمودند: «عَدْلُ ساعَهٍ خَیرٌ مِن عِبادَهِ سَبعینَ سَنَهٍ قیامٌ لَیلها وَ صِیامٌ نَهارها؛ یک ساعت به عدالت رفتار کردن، از هفتاد سال عبادتى که روزهاى آن به روزه، و شب‏هاى آن به احیا گذشته باشد، بهتر است».

حضرت على نیز در این­باره فرمود: «فِى العَدلِ صَلاحُ البَریَّهِ وَالاقتِداءُ بِسُنَّهِ اللّهِ عدالت، هم به مصلحت مردم است و هم اقتدا به روش الهى». ایشان هم­چنین فرمود: «العَدلُ حَیاهٌ الْجَوْرُ مَمحاتٌ عدالت، باعث حیات جامعه و ظلم، باعث مرگ آن است».

  1. با سیرى کوتاه در آیات و روایات به وضوح در مى‏یابیم که فضاى اسلام، فضاى عدالت است. آیات و روایات فراوانى، مردم را به عدالت و پاسدارى از آن، توصیه و امر کرده­ و از ظلم و ستم و خیانت باز داشته­اند. اسلام، مکتب عدل و اعتدال، نظام اسلامی، نظام عادلانه و امت اسلامى، امت میانه و وسط است.

اسلام اگر نماز دارد، زکات هم دارد؛ اگر تولى‏ و دوستى با اولیاى خدا را دارد، تبرى و دورى از دشمنان را هم دارد؛ اگر از علم طرفدارى مى‏کند، از عمل هم پشتیبانى مى‏نماید؛ اگر ایمان را مطرح مى‏کند، عمل صالح را هم در کنار آن لازم مى‏داند؛ اگر توکل به خدا را سفارش مى‏کند، دستور فعالیت و تلاش هم مى‏دهد؛ اگر مالکیت را محترم مى‏شمرد، اجازه سوء­استفاده از مالکیت را هم نمى‏دهد؛ اگر دستور عفو مى‏دهد، در اجراى حدود، به داشتن قاطعیت نیز سفارش مى‏کند و مى‏گوید: «رحم در شما اثر نکند و شما را از مجازات مجرم باز ندارد».

  1. عدالت از چیزهایى است که انسان فطرتاً آن را دوست دارد. به همین دلیل، حتى ستمگران نیز ظلم خود را توجیه، و سعى می­کنند که کار خود را عادلانه جلوه دهند. گاهى چند نفر با یک­دیگر شریک مى‏شوند و دست به یک دزدى مى‏زنند، ولى بعد از آنکه اموال سرقت شده را به مکان دیگرى انتقال دادند، در زمان تقسیم مى‏گویند: بیایید اموال را عادلانه تقسیم کنیم! این سخن گاهى ناخودآگاه گفته مى‏شود و اگر هم به زبان نیاورند، قلباً تقسیم عادلانه را دوست دارند و اگر یکى از آنان بخواهد سهم بیش­ترى بردارد، ناراحت مى‏شوند.

در همه جوامع، کسى که براى تحقق بخشیدن به عدالت، جلوی ستمگران ایستادگى می­کند، تحسین می­شود و این نیست مگر به خاطر آن­که حمایت از عدل و مبارزه با ظلم، خواسته عقلى، طبیعى و فطرى هر انسانى است.

  1. وجود قوانین عادلانه، شرط لازم براى اجراى عدالت در جامعه است. شاید کم­تر حکومتى باشد که از حق و عدالت سخن نگوید و خود را حامى حقوق و مصالح جامعه نداند. قانون باید به تمام ابعاد انسان توجه داشته باشد.

قانونى که به انسان به چشم یک موجود شهوى یا شکمى می­نگرد، نمى‏تواند عادلانه باشد؛ زیرا برنامه‏ریزى آن بر اساس مادى‏نگرى است. قانونى مى‏تواند انسان را به رشد و کمال مطلوب برساند که قانون‏گذارش از هوس‏هاى شخصى و گروهى یا از استبداد فردى و گروهى به­دور باشد. علاوه بر آن، باید دید قانون­گذار طبق کدام معیار، قوانین عادلانه مقرر مى‏کند و حافظ مصالح کدام طبقه و گروه است؟

بر این اساس، ما شریعت و قوانینى را که پیامبران آورده‏اند، بر قوانین بشرى ترجیح مى‏دهیم؛ زیرا اولاً به تمام ابعاد مادى و معنوى انسان توجه دارند و از علم و حکمت بى­پایان الهى سرچشمه گرفته‏اند و ثانیاً قوانین آن­ها به دنبال حفظ منافع شخصى یا گروهى نیست و از هر گونه هوا و هوس به دور هستند.

  1. در اسلام، تمام مسئولیت‏هاى حساس به عهده افراد عادل است؛ یعنى کسانى که سوءسابقه‏اى پیش مردم ندارند و به صلاحیت و پاکى معروف­اند. از قاضى تا شاهد و منشى دادگاه، همه باید در هر جایگاهی که هستند، عادلانه بگویند و بنویسند. امام در نماز جمعه و جماعت باید عادل باشد. مرجع تقلید و رهبر جامعه و مسئول بیت‏المال باید عادل باشند. مسئولان و کلیدداران نظام باید فقط به خدا وابسته بوده و عدالت­پیشه باشند تا مردم نیز با رغبت عدالت را بپذیرند.

کوتاه سخن این­که اسلام اهمیت خاصى به عدالت داده و آن را در تاروپود جامعه و در مسائل حقوقى، اجتماعى، خانوادگى و اقتصادى، شرط اساسى دانسته است.

  1. هدف انبیا آن است که ایمان به خدا و معاد را چنان در مردم زنده کنند و اخلاق و طرز تفکر الهى را در تاروپود فرد و جامعه نفوذ دهند که خود مردم به عدالت برخیزند و جامعه عادلانه تشکیل دهند. قرآن مى‏فرماید: لَقَد ارسَلنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ «ما پیامبران را با در دست داشتن دلایل روشن و کتاب آسمانى و معیار سنجش حقّ و باطل، براى مردم فرستادیم تا مردم در پرتو این رهبران و قوانین آسمانى، به عدل قیام کنند».
  2. میوه عدالت به کام کسى که عدالت به نفع اوست، بسیار شیرین است؛ ولى در کام کسى که اجراى عدالت به ضرر او تمام می­شود، تلخ خواهد بود! لذا اسلام پیوسته مردم را متوجه جایگاه و اهمیت عدالت مى‏سازد و آن­ها را به جهاد با نفس و مبارزه با هوا و هوس دعوت مى‏نماید؛ زیرا تا انسان بر تمایلات درونى و هوا و هوس خود غالب نشود، تن به عدالت نخواهد داد و زمینه‏اى براى اجراى عدالت نیز فراهم نخواهد شد.
  3. در اسلام، اجراى عدالت نه تنها درباره دوستان و مؤمنان، که درباره دشمنانِ در حال جنگ نیز سفارش شده است: فَمَن اعْتَدى‏ عَلَیکُم فَاعْتَدُوا عَلیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَیکُم وَ اتَّقُوا اللّه «اگر به شما تعدى و تجاوزى صورت گرفت، تنها به همان مقدار مى‏توانید مقابله به مثل کنید و با تقوا باشید».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا