آیات مهدوی

آیات مهدوی – آیه ۱۵۵ سوره بقره

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ

موضوع: عصر غیبت و امتحان­های گوناگون

«و قطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود محصولات، آزمایش مى‏کنیم وصابران [در این حوادث وبلاها] را بشارت ده».

نکته ­ها:

  1. یکى از سنّت‏هاى حتمى خداوند درباره انسان، آزمایش و امتحان است که حدود بیست مرتبه در قرآن از آن سخن به میان آمده است. ناگوارى‏ها از ابزارهاى آزمایش خدا هستند؛ لذا گاهى انسان با آن­که گناه و تقصیرى هم نکرده، به برخى از ناگوارى‏ها مبتلا مى‏شود؛ همان­گونه که خوشى‏ها نیز وسیله دیگرى براى آزمایش الهی است.
  2. امام صادق فرموده است: «پیش از ظهور قائم نشانه‏هایى از جانب خداى تعالى براى مؤمنان خواهد بود». راوی گوید: «عرض کردم: فداى شما شوم! آن­ها کدام است؟» فرمود: «این قول خداى تعالى که وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین؛ یعنی شما مؤمنان را پیش از خروج قائم مى‏آزمائیم به [خوف از] پادشاهان بنى­فلان در آخر سلطنت آن­ها و [گرسنگى به واسطه] گرانى‏ قیمت­ها و [کاستى در اموال به واسطه] کسادى داد و ستد و کمى سود و [کاستى در نفوس به واسطه] مرگ و میر فراوان و [کاستى در ثمرات به واسطه] کمى برداشت محصولات زراعتى‏ و در آن هنگام صابران را به تعجیل خروج قائم مژده بده».
  3. خداوند مصیبت­ها را به این جهت استخدام کرده است که به وسیله آن، انسان را از دنیا قطع، و به خود وصل کند؛ دست انسان را از دست دنیا دربیاورد و در دست خود قرار بدهد. شما تا دستتان در دست دوستی قرار دارد، آیا می‏توانید با دوست دیگرتان دست بدهید؟ هرگز! مگر نمی‏گویید که با یک دست نمی‏شود دو هندوانه برداشت؟ پس با یک دست هم نمی‏شود با دو کس دست داد!

انسان تا دست خود را از دست دنیا بیرون نکشد، نمی‏تواند با آخرت دست بدهد؛ باید از بیعت ظالم خارج بشود تا بتواند با امام بیعت کند؛ باید از وادی کفر بیرون بیاید تا بتواند به وادی ایمان وارد شود. همان­طور که تا وقتی آخرین ثانیه‏های شب پایان نیابد، وارد اولین ثانیه‏های روز نخواهیم شد. پس مصیبت­ها این هنر را دارند که دست انسان را برای همیشه از دست دنیا خارج کنند.

خدا برای این­که می­خواهد انسان را نسبت به دنیا و دنیایی­ها بی­میل و رغبت کند، او را تحت فشار قرار می‏دهد و انواع مصیبت­ها را بر او فرود می‏آورد.

  1. گاهی برای به هوش آمدن انسانی که بی­هوش شده است، به او سیلی می‏زنند. مصیبت­ها سیلی خداوند هستند که بر صورت بی­هوشان و سرمستان وادی دنیا نواخته می‏شود. آن­که مرده است، هیچ­گاه سیلی نخواهد خورد. پس آن­که به مصیبتی گرفتار نیست، باور کند که مرده است؛ البته در صورتی که آثار به­هوش بودن را در خویش نمی‏بیند.
  2. یکی از تأثیرات مصیبت، آن است که انسان حالتی پیدا می‏کند که دنیا را در شأن و حیثیت خویش نمی‏بیند یا آن را برای خود، کم می‏بیند. اگر از بچه­ای چیزی که داده‏اید پس بگیرید، قطعاً یک حالت زدگی در او ایجاد می‏شود و دیگر وقتی چیزی به او
    می­دهید، از شما قبول نمی‏کند؛ چون احساس می‏کند که هیچ اعتمادی به آن چیزهایی که به او می‏دهید، نیست.

خداوند متعال وقتی بخواهد مؤمنی را متوجه کند که به این دنیا هیچ اعتمادی نیست، با «بده­بستان» با او برخورد می‏کند! انسان در ابتدا وقتی چیزی را به چنگ می­آورد، آرام و قرار ندارد؛ اما کمی که خدا با او بده­بستان کرد، متین و باوقار می‏شود، هم در گرفتن و هم در پس دادن. دیگر نه وقتی که به او چیزی می‏دهند، فرحی از خود نشان می‏دهد و نه وقتی که از او چیزی می‏گیرند، جزع می­کند.

  1. پرسش: مگر خدا نمى‏داند که هر کسى چه­کاره است تا لازم باشد او را به وسیله ناگوارى‏ها آزمایش کند؟

پاسخ: شکى نیست که میان آزمایش ما و آزمایش خدا فرق است. آزمایش ما براى شناخت است، اما آزمایش خدا براى علم و آگاهى به وضع و روحیه و عکس‏العمل ما نیست؛ زیرا او قبل از هر فکر و عملى، مى‏داند که ما چگونه فکر مى‏کنیم و چگونه عمل خواهیم کرد. بلکه هدف او از آزمایش، این است که از ما کارى سر زند و بدین وسیله، استحقاق پاداش و کیفر داشته باشیم؛ زیرا خداوند طبق علم خود و بدون آن­که از شخصی عملی سر بزند، به خوبى و بدى او پاداش و کیفر نمى‏دهد.

معلم مى‏داند که فلان دانش‏آموز اهل درس خواندن نیست؛ ولى نمى‏تواند قبل از امتحان، او را مردود قلمداد کند. حضرت على مى‏فرماید: «آزمایش­های الهى براى‏ علم پیدا کردن خداوند نیست؛ بلکه براى آن است که بسترى ایجاد شود و از انسان عملى سرزند تا کیفر و پاداش بر مبناى عمل او باشد».

آزمایش الهى براى آن است که مدعیان راستین از مدعیان دروغین شناخته شوند. زیرا همه انسان‏ها به نوعى ادعا مى‏کنند که آدم‏هاى خوبى هستند؛ اما به هنگام امتحان، حقیقت روشن مى‏شود و هرکس مى‏فهمد که چه مقدار در ادعایش راستگو بوده است.

  1. اهداف آزمایش‏ عبارت­اند از:

ـ شکوفا شدن استعدادهای نهفته در انسان: وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِکُمْ

ـ جداسازی افراد نیک از بد: ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُومِنِینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ

ـ جداسازی صفوف مجاهدان و صابران از غیر آن­ها: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصّابِرِینَ

ـ انجام کارهای بهتر: إِنّا جَعَلْنا ما عَلَی الارْضِ زِینَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا

  1. منصور صیقل گوید: من و حارث بن­مغیره با جماعتى از اصحابمان (شیعیان) خدمت امام صادق نشسته بودیم و از ظهور دولت حق سخن می‌گفتیم. آن حضرت سخن ما را می‌شنید، سپس فرمود: «شما در چه موضوعی وارد شده‌اید؟ هیهات! هیهات! به خدا قسم، آن­چه انتظارش را می‌کشید، واقع نشود تا وقتی که غربال شوید. به خدا قسم، آن­چه چشم به راهش هستید، واقع نشود تا وقتی که امتحان شوید. به خدا قسم، آن­چه به سویش چشم می‌کشید، واقع نشود تا وقتی که جدا شوید».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا