جهت سفارش کتاب با شماره 02537254840 تماس حاصل فرمایید.
مؤلف: محمدهادى فلاح
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
تعداد صفحه: 72
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
شابک: 4-5-92606-600-978
شماره کتابشناسی ملی: 9138695
300,000 ریال Original price was: 300,000 ریال.210,000 ریالCurrent price is: 210,000 ریال.
جهت سفارش کتاب با شماره 02537254840 تماس حاصل فرمایید.
مؤلف: محمدهادى فلاح
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
تعداد صفحه: 72
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
شابک: 4-5-92606-600-978
شماره کتابشناسی ملی: 9138695
سخن گفتن و بازنوشتن از وجود نازنینى که نمونه برجسته همه خوبىهاى زمانه خویش است، دوختن جامه کوتاهى را مىمانَد که بر قامت شاهوار نمىگنجد، ولى هر کس با بضاعت مُزجاه ذهن و باور خود، واژه هایى را بُرش داده با چینش آنها و وصله بر هم، بر آن است تا این قامتِ ناپیدا را جلوه گر سازد. و امروزه، بایستگى این مهم بر عهده باورمندانِ توانمند، بیش از پیش شده است. چه، در روزگارى که بهره جویى از نوآمدهاى صنعتى، انسان را از خود و حقایق متعالى و فراسویى مىفراموشانَد و به راهى دیگر رهنمون مىشود، مىبایست که با طرحى دیگر از جنس زمان، نامه وجود نامبُردار انسان کامل و نیازمندى به او و لزوم سوگیرىهاى دینى را پیوسته یادآور شد تا خدا که نخواسته، خلاف سویمندى زمان، از آن عزیز دور نمانیم. چون زمان، دوان دوان و نَفَس زنان به سوى او مىرود تا در دامان حضور او خود را عاقبت به خیر سازد، که زمانه مهدى۴، هنگامه خاطراتِ خوشِ آفرینش است. بر پایه اعتقاد ما، بى گمان اگر او نمىبود لحظههاى زمان نمىتپید و پویهاى نمىداشت و در کام ایستایى، همه چیز مىپژمرد.
آرى، شیرین تر و گواراتر از این لحظه نیست که انسان با دوست داشتنى ترینِ خود به سر بَرد و این گاهِ فرح بخش و بساط قرب را غنیمت شمرد، به زبان حال و بر پایه دل با او هم صحبت شود، رازهاى ناگفته را بازگوید، از ویژگىهاى رمزآلودِ جهانى و قدسى او، از محنتهاى خود و از امواج گونه گون و غرقابههاى سهمناک زمانه، از غربت و تنهایى، از تازش خیانت ها و سختى راه و دامهاى تنیده، شِکوه کند و با عرضه دلِ پُرخواهش، تن خسته و بال شکسته و گونه نمناک را گواه گیرد و سر بر دامنِ او نهد و با زبان ناز و نیاز، بودنِ با محبوب و گذرانِ با او را به درازا کشانَد و چشم مشتاق را در اشباع دل بى تاب، مدد رساند و آن گاه، دل و جان را در قلمرو دلجویى و نوازش او آرام ساخته، به شادمانى حقیقى دست یابد.
نقدها را بود آیا که عیارى گیرند***تا همه صومعه داران پى کارى گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار***بگذارند و خم طُرّه یارى گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقى***گر فلکْ شان بگذارد که قرارى گیرند[۱]
«اَللّهُمَّ أِنّى أَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِى بِالسَّعادَهِ فَلا تَسْلُبْ مِنّى ما اَنَا فیهِ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ أِلاّ بِاللهِ اْلعَلِىِّ الْعَظیمِ».[۲] بارخدایا، من حقیقتاً از تو مىخواهم (عمر) مرا با سعادت، پایان دهى. پس آنچه (اعتقاد و حالى را که) در آنم از من نستان. توان و نیرویى جز به خداى علىّ و عظیم نیست.
اى خدا، این وصـل را هجـران مکـن***سرخوشـان عشق را نالان مکن[۳]
[۱]. حافظ، ص۱۲۵، غزل ۱۸۵.
[۲]. بخشى از زیارت نامه حضرت معصومه(س).
[۳]. مولوى، دیوان شمس تبریزى، ص۷۵۸، غزل۲۰۲۰.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.