اشعار مهدوی
اشعار مهدوی – بزم وصال
درد فراق یوسف زهرا شدید شد
یعقوب روزگار دو چشمش سپید شد
امید انتظار دل ناامیدها
امید هم ز آمدنت ناامید شد
از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم
غم ناله میکند که فراقت مدید شد
بزم وصال میطلبد جان ز عاشقان
خوشبخت آن که در ره جانان شهید شد
در پیشگاه یوسف زیبای فاطمه
صدها هزار یوسف مصری عبید شد
از کثرت گناه و خطاهای بیشمار
راه وصال من به سرایت بعید شد
تا شد غلام حلقه به گوش تو «هاشمی»
دنیا و آخرت به حقیقت سعید شد
.