بخشی از کتاب
مقدمه
جایگاه امامت همچون نبوت است. به همان دلیلی که به انبیا نیاز داریم، به امامان معصوم هم نیازمندیم. دلیل نیازمندی بشر به رهبر معصوم (چه پیامبر و چه امام) ضعف عقل و علم انسان است. اگر عقل انسان کامل بود، هیچ کس در عمرش بارها پشیمان نمیشد و اگر تشخیص انسان صحیح بود، هیچ طلاقی صورت نمیگرفت. صدها میلیون پشیمانی و طلاق نشان دهنده آن است که عقل و تشخیص انسان کامل نیست و همه چیز را نمیتواند به خوبی تشخیص دهد. عقل انسان مثل ترازوی طلافروشان است که چیزهای جزئی و سبک را میتوان با آن وزن کرد ولی در بسیاری از موارد، آن ترازوها در سنجش وزن اجسام توانایی لازم را ندارند؛ از این رو کسی میتواند قانون صحیحی وضع کند که گذشته و آینده را بداند. تمام مصالح و مفاسد را بشناسد، تحت تأثیر هیچ فشار و جریان سیاسی، اجتماعی و روانی قرار نگیرد و از بازتاب مثبت و منفی قانون در حال یا آینده آگاه باشد. به عبارت دیگر علم غیب داشته باشد و افزون بر آن نسبت به انسانها خیرخواه و مهربان باشد؛ هیچ سود و زیانی برای خودش در نظر نگرفته باشد و هیچ قدرتی بر او اثر نگذارد. چنین قانونگذاری فقط خداوند متعال است که بشر را به وسیله رهبر معصوم هدایت میکند. خدای حکیم هرگز انسان را بدون قانون و رهبر رها نمیکند؛ قرآن میفرماید: ﴿وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ﴾؛[۱] خداوند را آنگونه که شایسته اوست، نشناختند؛ چرا که گفتند: «خداوند بر هیچ بشرى، چیزى نازل نکرده است.» بگو: «کتابى را که موسى آورد و نور و هدایت براى مردم بود، چه کسى نازل کرد؟ کتابى که آن را ورق ورق کرده ]و به دلخواه خود[ بخشى را آشکار و بسیارى را پنهان مىسازید و آنچه را شما و پدرانتان نمىدانستید ]از طریق همان کتاب آسمانى تورات،[ به شما آموخته شد.» ]اى پیامبر![ بگو: «خدا» ]بود که آنها را نازل کرد[، پس ایشان را رها کن تا در گفتار باطل خود سرگرم باشند.
از یکسو فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانى، لطفى از سوى خداوند به بندگان است. کسانى که آنان را انکار میکنند، در واقع منکر لطف، رحمت و حکمت الهیاند.
آری! داشتن توحید کامل نیازمند این باور است که خداوند هرگز بشر را به حال خود رها نکرده و برای هدایت آنها پیامبرانی را فرستاده است.
از سوی دیگر، نبوت زمانی کامل میشود که پیامبر گرامی اسلام۶ پس از خود، یک انسان کامل را رهبر مردم قرار دهد، در غیر این صورت نبوتش کامل نیست. معنای ﴿الیوم اکملت لکم دینکم﴾؛ این است که امروز، با معرفی علی بن ابیطالب(ع) در غدیر خم، دین کامل شد و اگر این معرفی صورت نگیرد، پس از رحلت پیامبر(ص)، تلاش آن حضرت بدون نتیجه خواهد ماند: ﴿و ان لم تفعل فما بَلَّغْتَ رسالته﴾.[۲]
از سویی دیگر، امامت زمانی کامل محقق میشود که رهبری امت، آنگونه که شایسته است، حاصل شود و به همین دلیل لازم است که ظهور حضرت مهدی۷ مورد توجه قرار میگیرد؛ در غیر این صورت برای امامی که به تعبیر خودش خار در چشم و استخوان در گلو دارد و حقش را دیگران بردهاند؛[۳] امکان رهبری وجود ندارد. نالههای حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه به قدری جانسوز است که گاهی به صورت خود سیلی میزند و مردم را نفرین نموده و آنان را لاشههای بیروح و نامردان انسان نما معرفی میکنید؛ آنگاه که میفرماید: «یا اشباه الرجال و لا رجال و یا اشباح بلا ارواح».[۴]
اکنون نقش و جایگاه امام زمان(عج) با توجه به این جملات بهتر تبیین میشود که اولاً توحید کامل به وجود نبوت نیازمند است و گرنه قدر خدا شناخته نخواهد داشت؛ ثانیاً نبوت کامل به امامت مشروط است وگرنه دین کاملی نخواهیم داشت و ثالثاً امامت کامل به ظهور حضرت مهدی(ع) وابسته است؛ بنابراین مهدی و ظهور او عصاره همه برنامهها خواهد بود.
به عبارتی دیگر هسته مرکزی هدایت بشر در طول تاریخ، حضرت مهدی(عج) است. اوست که مکتب اصیل اسلام را از غبار بدعتها و زنگار خرافات، هوسها و سلیقهها پاک میکند.
[۱]. انعام (۶)، ۹۱.
[۲]. مائده، ۶۷.
[۳]. نهج البلاغه، ص۴۸.
[۴]. همان، ص۷۰.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.