اشعار مهدوی
اشعار مهدوی – تویی ماه
سراغ ما تو بیا ای بهار جاویدم
که از فراق تو سردی گرفته امیدم
نمیتوان ز دو چشمت نخواند آیه حُسن
ملازم است نگاهت برای خورشیدم
زمان هجرت تو سال و ماه نشناسد
سفید مویی من یک نشان ز تبعیدم
من آن سکوت غریبانه را چه چاره کنم
سکوت کردم و گفتم تراست تقلیدم
تویی ستاره، تویی ماه، هم تویی خورشید
منم چو ذره که بیانتهاست تصعیدم
یگانگی کن و یکرنگی ای تضاد تناسب
تقارب تو رساند مرا به توحیدم
تمام لحظه رنگین در انکسار شفق بود
گذشت تاری شبها گریخت تهدیدم
بیا تو ای همه مهر و وفا کجایی تو
رقیب میشکند اقتدار تأییدم
بخوان به محفل جانان به یک اشاره مرا
که آن اشاره برون آورد ز تردیدم
.
محمد شکوهی زنگانی