بررسی خسف بیداء از نشانه های ظهور
یکی دیگر از نشانههای ظهور حضرت مهدی عجل الله «خسف بیداء» است که در روایات متعددی از آن سخن به میان آمده و بشارتی است برای منتظران و مشتاقان ظهور. این مفهوم از دو واژه «خسف» و «بیداء» تشکیل شده است. در فرهنگ لغت دهخدا واژه خسف به معنای فرورفتگی و پستی و مغاکی ظاهر زمین و نیز به معنای نقصان و کمی آمده است. واژه بیداء نیز به معنی بیابان خشک است یعنی بیابانی بی آب و علف که چیزی در آن نباشد. اما در اینجا بیداء نام منطقهای است میان مکه و مدینه که قرار است معجزهای در آن رخ دهد. برای کنکاش بیشتر درباره «خسف بیداء » با ما همراه باشید.
آیا خسف بیداء واقعهای حتمی است؟
در بخش علائم ظهور اشاره کردیم که قبل از اینکه ظهور اتفاق بیفتد نشانههایی به وقوع خواهند پیوست که وقوع برخی از آنها حتمی و تغییر ناپذیر است و برخی دیگر از این نشانهها غیر حتمی و قابل تغییر خواهند بود. بنابر روایت معتبری که از امام صادق علیه السلام روایت شده، خسف بیداء به همراه چهار نشانه دیگر از علائم حتمی ظهور است؛
امام صادق علیه السلام میفرمایند: « قبل قیام القائم خمس علامات محتومات؛ الیمانی و السفیانی و الصیحه و قتل النفس الزکیه و الخسف بالبیداء »؛ قبل از قیام قائم پنج علامت از حتمیات است؛ قیام یمانی و سفیانی و صیحه آسمانی و کشته شدن نفس زکیه و فرورفتن در بیداء.[۱]
و در جای دیگر در پاسخ به سوال یکی از اصحاب درباره حتمیت خروج سفیانی میفرمایند: « نعم و قتل النفس الزکیه من المحتوم و القائم من المحتوم و خسف البیداء من المحتوم و کف یطلع من السماء من المحتوم و النداء من السماء »؛ [۲]
البته، احادیث مشابه دیگری نیز از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده که فقط برخی از کلمات آن متفاوت است و مفهوم و مضمون کلی روایت یکی است و با توجه به اینکه راوی این روایات عمر بن حنظله است میتوان آنها را یکی دانست.
توصیف واقعه خسف بیداء
پس از ظهور مهدی علیه السلام که تقریباً دو ماه بعد از خروج سفیانی خواهد بود، دشمنان حضرت دست به کار شده و برای یافتن و کشتن ایشان با سفیانی همراه خواهند شد. آنچه از تأویل روایات برمیآید این است که، سفیانی در پی یافتن حضرت مهدی عجل الله سپاهی از لشکریان خود را روانه مدینه میکند زیرا خبر رسیده که مهدی علیه السلام در مدینه است. از آن سو، حضرت ولیعصر عجل الله با حالتی مضطرب به سان حالت حضرت موسی علیه السلام از مدینه به مکه پناه میبرند.
این خبر به گوش سفیانی میرسد و او لشکری را روانه مکه میکند. هم به قصد یافتن حضرت مهدی علیه السلام و هم به قصد تخریب کعبه و ویرانی مکه. تجهیز و آرایش سپاه و تعقیب و گریز ادامه پیدا میکند تا اینکه سپاه سفیانی به سرزمینی به نام « بیداء » میرسند. بیداء نام بیابانی است خشک و بی آب و علف در نزدیکی مکه.
در این هنگام ندایی از جانب آسمان بلند میشود که فرمان بلعیدن سپاه سفیانی را به زمین میدهد و میگوید: « ای دشت! این سپاه را در خود فروبر!» در این هنگام، زمین دهان باز میکند و سپاه سفیانی را میبلعد و همه آنها به جز یک یا دو نفر در کام زمین فرو میروند. در بعضی از روایات یک نفر و در بعضی روایات دو نفر از سپاه سفیانی نجات مییابند. آن هم برای اطلاع رسانی و رساندن خبر. در روایاتی که دو نفر از این سپاه را نجات یافته توصیف میکنند عناوین بشیر و نذیر به آنها اطلاق شده به این معنی که بشیر (بشارت دهنده) نزد حضرت مهدی عجل الله میرود و با صورتی که به پشت برگشته، بشارت فرو رفتن سپاه سفیانی را به آن حضرت میرساند و پس از ابراز ندامت و پذیرفته شدن توبه، به دست مبارک حضرت مهدی شفا یافته و به حالت عادی باز میگردد و نذیر (بیم دهنده) به نزد سفیانی رفته و خبر فرو رفتن سپاه را در زمین به سفیانی میدهد در حالی که صورتش به پشت برگشته است. بنابر روایات تعداد لشکریان سفیانی که در این واقعه به وسیله زمین بیداء بلعیده خواهند شد، دوازده هزار نفر یا صد و هفتاد هزار نفر و یا سیصد هزار نفر خواهند بود.
قرآن و اشاره به خسف بیداء
ائمه اطهار علیهم السلام ۴ آیه از قرآن کریم را به واقعه خسف بیداء مرتبط دانسته اند. البته در این چهار آیه نامی از واژه بیداء نیست و در آن کافران و مشرکان به خسف در زمین تهدید شدهاند. بنابراین میتوان این گونه نتیجه گرفت که این آیات علاوه بر واقعه خسف بیداء به خسفهای دیگر آخرالزمان نیز اشاره دارد زیرا همانطور که در بخش علائم غیر حتمی ظهور گفته شد، خسف شهر بصره و شهر ری و روستایی از توابع شام به نام خرشنا نیز محتمل است. اما آیاتی که اشاره شد از این قرار است:
- آیه ۴۵ از سوره نحل: « أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئَاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ »: آیا توطئهگران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فروبرد، و یا مجازات (الهی)، از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟!…
در تأویل و تفسیر این آیه از امام صادق علیه السلام این گونه روایت شده که: « زمانی که یکی از فرزندان جدم حسین علیه السلام خروج کند که سیصد و اندی مرد با او همراه باشند و پرچم پیامبر خدا را برافراشته دارند و به قصد مدینه از زمینی به نام بیداء میگذرند، در آن حال میگوید: اینجا مکان گروهی است که در زمین فرو خواهند رفت و این تعبیر سخن خدای متعال است که میفرماید: « آیا کسانی که حیلتهای بد میاندیشند از اینکه خدا آنها را در زمین فرو برد در امانند؟ و یا اینکه عذاب از جایی که گمان نمیبرند بر ایشان برسد؟»
- آیه ۴۷ سوره نساء: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ ۚ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا»: اى کسانى که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم ـ و هماهنگ با نشانه هائى است که با شماست ـ ایمان بیاورید، پیش از آن که صورت هائى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهى از تبهکاران بنى اسرائیل) را دور ساختیم; و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است!
در روایات اینطور آمده است که سپاه سفیانی در بیداء فرو خواهند رفت به جز یکی دو نفر که خداوند صورتهایشان را محو و در پشت سرشان ظاهر خواهد نمود. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند: « این آیه درباره آنان نازل شده است… پیش از آنکه چهرههایی را محو کنیم به آنچه فرو فرستادیم ایمان بیاورید»
⁉️ نکته؛ البته این آیه به محو صورت و برگرداندن آن به پشت دلالت دارد ولی چون برای نجات یافتگان خسف بیداء است پس بر آن نیز دلالت مینماید.
این آیات حروف مقطعه هستند و همانطور که میدانیم حروف مقطعه رمزی هستند بین خدا و رسول گرامی اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و رمزگشای این کلمات ائمه معصومین علیهم السلام میباشند. در تأیید این مطلب امام محمد باقر علیه السلام چنین میفرمایند که: « «حم» حتم و «ع» عذاب و «س» ستون کسنی یوسف علیه السلام و «ق» قذف و خسف و مسخ یکون فی آخر الزمان بالسفیانی و اصحابه…»؛ «حم» به معنای حتمی بودن و«ع» عذاب است و «س» سالهای خشکسالی و قحطی است مانند آنچه بر یوسف علیه السلام گذشت و «ق» پرتاب کردن و فرو رفتن و مسخ شدنی است که در آخرالزمان برای سفیانی و سپاهش رقم خورده است…[۳]
- آیه ۵۱ سوره سبأ:« وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ »: و اگر تو سختی حال مجرمان را مشاهده کنی هنگامی که ترسان و هراسانند، در آن حال هیچ (از عذاب و قهر الهی) فوت نشوند و از مکان نزدیکی دستگیر شوند.
در احادیث و روایاتی که در منابع شیعه و سنی در تفسیر و تأویل این آیه آمده، متفق القول آن را به خسف بیداء مرتبط دانستهاند. از آن جمله بیان امام علی علیه السلام است که فرمودهاند: « هنگامی که سفیانی با سپاهی عظیم به مدینه میآید، چون به سرزمین بیداء میرسند به اذن خداوند در زمین فرو میروند و این همان تعبیر سخن خدای متعال است که فرمود: « و اگر می دیدی هنگامی را که آنان وحشت زدهاند و راه گریزی ندارند و از جایی نزدیک گرفتار شدهاند»[۴]
منابع اهل سنت نیز به نقل از رسول اکرم صلوات الله این چنین نقل کردهاند که: « … و سفیانی با خیل کثیری از سپاهیانش به سوی مدینه حرکت میکند. زمانی که به سرزمین بیداء میرسد به اذن خداوند در زمین فرو خواهد رفت و این همان سخن خداوند بلند مرتبه است که میفرماید: « و ای کاش میدیدی زمانی را که کافران وحشت زده و هراسانند و راه گریزی ندارند و از جایی نزدیک گرفتار شدهاند.» [۵]
خسف بیداء چه زمانی روی می دهد ؟
از آنجایی که «خسف بیداء» یکی از علائم و نشانههای ظهور است و در نزدیکی ظهور رخ خواهد داد بنابراین نظریه عدهای که آن را از علائم برپایی قیامت شمردهاند، مردود خواهد بود. بر طبق روایات واقعه خسف بیداء پس از ظهور و قبل از قیام قائم عجل الله رخ خواهد داد. از بررسی مطالبی که تاکنون درباره خسف بیداء به دست آوردهایم به این نتیجه میرسیم که سپاه سفیانی برای یافتن و کشتن حضرت مهدی علیه السلام که به مکه پناه برده به سمت مکه لشکرکشی میکند. بنابراین ظهور مهدی علیه السلام حادث شده است اما قیام آن حضرت و برپایی حکومت صالحه ایشان هنوز محقق نشده که سفیانی با لشکری انبوه به سمت مکه حملهور میشود. از این رو تخمین زده میشود که زمان خسف بیداء مابین ماه رجب که زمان خروج سفیانی است و ماه محرم که زمان قیام حضرت مهدی علیه السلام عنوان شده است، باشد.
بازماندگان خسف بیداء
با توجه به روایاتی که درباره خسف بیداء روایت شده است این گونه استنباط میشود که تمامی سپاهیان عظیم لشکر سفیانی که بنابر روایتی دوازده هزار نفر و بنابر روایت دیگر یکصد و هفتاد هزار نفر و طبق روایت دیگری حدود سیصد هزار نفر خواهند بود، طی واقعه معجزه آسای « خسف بیداء » طعمه زمین خواهند شد اما از این میان یک یا دو نفر نجات خواهند یافت. البته بنابر روایتی نفر سومی هم خواهد بود که چوپانی است که در پی رمهاش آن سپاه عظیم را خواهد دید اما وقتی که گلهاش را از صحرا باز میگرداند اثری از آن سپاه نمیبیند. حیران و متعجب از اینکه سپاهی به آن عظمت چگونه با این سرعت آنجا را ترک کردهاند دور و بر را جستجو میکند که ناگاه لباسی را میبیند که نیمش بیرون زمین و نیم دیگر در داخل آن است. حال بیشتر جستجو میکند یا نه؟ الله اعلم! از آنجا متوجه میشود که لشکریان به داخل زمین فرو رفتهاند.
و اما آن دو نفر باقیمانده که بشیر و نذیر معرفی شدهاند جزو سپاهیان سفیانی بودهاند و همراه با سایر لشکریان جور، به قتل و غارت و ویرانی مشغول بودهاند. هنگام خسف، فرشتهای بر آنها نمایان شده چنان بر صورتشان میکوبد که صورت آنها به عقب برمیگردد. اما زنده میمانند تا خبر را به گوش حضرت مهدی عجل الله و سفیانی ملعون برسانند. پیکی که به سمت حضرت مهدی عجل الله میآید بشیر به معنای بشارت دهنده ( بشارت و مژده نابودی سپاه دشمن) و پیکی که به سمت سفیانی میرود، نذیر به معنای بیم دهنده ( بیم از امدادهای غیبی مهدی علیه السلام و نابودی سپاه سفیانی توسط این نیروهای غیبی و نامرئی) نامیده شده اند. بشیر پس از رساندن این خبر، ندامت و پشیمانی خود را ابراز کرده و تقاضای توبه مینماید. حضرت مهدی عجل الله ندامت او را پذیرفته و دست بر صورت او میکشند تا به حالت اول برگردد و این گونه توبه او پذیرفته خواهد شد. سپس با آن حضرت بیعت کرده و همراه ایشان خواهد بود.[۶]
نتیجه
با توجه به مطالبی که ذکر شد، حقیقت و اصالت وقوع «خسف بیداء» واضح و مبرهن است چرا که شیعه و سنی درباره آن اتفاق نظر دارند. اما تفاوتهای اندکی که در میان روایات وجود دارد، شاید ناشی از اشتباهات انسانی و به دلیل مرور زمان و تفاوت مکان باشد که امری طبیعی است. اما در اصل موضوع خللی ایجاد نخواهد کرد. بنابراین به طور یقین حادثه «خسف بیداء» که بررسی آیات و روایات آن را خاطرنشان کردهاند مربوط به سپاه سفیانی است که در پی حضرت مهدی علیه السلام آهنگ مکه دارند و به اذن خداوند و به سنت « کن، فیکون » زمین بیداء دهان باز کرده و لشکری عظیم از ستمکاران و ظالمان سفیانی را خواهد بلعید.
پی نوشت ها
- الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۵۰، ح۷
- نعمانی، الغیبه، ص۲۶۵، ح۱۵
- حسینی استرآبادی، ۱۳۶۶: ج۲، ص۵۴۲
- نعمانی، الغیبه، ص۳۱۶
- همان
- مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۰
تحریریه بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)