مقالات

امامت امام زمان علیه السلام، تولد و اثبات جانشینی حضرت مهدی(ع)

پیامبر گرامی اسلام ‌فرموده اند: «افضل اعمال أمّتی انتظار الفرج»[۱]: یعنی بهترین اعمال امت من انتظار فرج امام زمان است. انتظاری که دقیقاً با شروع غیبت ایشان و آغاز امامت غریبانه و پرغصه حضرت ولی عصر عجل الله تؤامان بوده است. اولین روز امامت امام زمان علیه السلام، روز نهم ربیع الاول است. صبح روز عروج پر غصه پدر، که شهیدِ زهرِ کینِ معتمد عباسی شد. نهم ربیع الاول، آغاز دورانی مهم و تأثیرگذار در تاریخ حیات شیعه محسوب می شود. می گویند: نهم ربیع الاول، غدیری دیگر است چرا که در این روز هم به سان غدیر، جانشینی برای ادامه راه امامت و ولایت انتخاب شده است. جانشینی از نسل محمد صلی الله علیه و از تبار علی علیه السلام. جانشینی که ولایت و سرپرستی شیعه را تا روز قیامت بر عهده خواهد داشت. برخی نیز نهم ربیع الاول را امتداد غدیر می دانند چرا که مهدی عجل الله، پرچم ابوتراب را بردوش گرفته و با گذر از کربلای حسین، سید الشهدا علیه السلام و پرواز در آسمان اهل بیت عصمت و طهارت، شیعه را به منتها الیه مسیر عاشقی خواهد رسانید. در این مقاله قصد داریم به موضوع «آغاز امامت امام زمان علیه السلام و اثبات آن » بپردازیم. در مسیر این کهکشان با ما همسفر باشید.

تولد حضرت مهدی عجل الله

در زمان حیات مظلومانه ی امام حسن عسکری علیه السلام، سختگیری‌ها و خفقان و فشار حاکمیت نسبت به ایشان و خانواده شان بسیار زیاد بود. تا به حدی که هیچکس حق معاشرت با ایشان را نداشت. حتی اعضای نزدیک خانواده هم، باید مراحل دشواری را طی می کردند تا بتوانند پس از عبور از بین نگهبانان و گمارده های خلیفه عباسی، ایشان را ملاقات کنند.از این رو امام حسن عسکری علیه السلام، ناگزیر بودند که برای حفظ جان خانواده و شیعیان خود، بسیاری از مسائل را پنهانی و مخفیانه انجام دهند.

یکی از موضوعات مهمی که ایشان از چشم حکومت و دشمنان امامت مخفی نگه داشتند، تولد فرزند عزیزشان، حضرت مهدی عجل الله بود. فرزندی که سالها پیش از تولد، وعده ی تولدش توسط پیامبر اکرم صلوات الله علیه داده شده بود. حضرت مهدی عجل الله، آخرین جانشین و امام معصوم از نسل حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود و با توجه به اختناق شدید و عزم راسخ برای از بین بردن دودمان پیامبر صلوات الله، پنهان کردن ایشان از چشم و گوش دشمنان، مهمترین مسئله به شمار می‌رفت.

اگر دشمنان و خبرچینان خلیفه از وجود حضرت مهدی علیه السلام باخبر می‌شدند، برای از میان برداشتن ایشان از هیچ اقدامی فروگذار نبودند.آنهم در برهه ای از زمان که وجود حضرت قائم در اسلام بسیار بااهمیت بوده و بنیاد ظلم و ستم توسط دستان عدالت گستر ایشان از میان برداشته خواهد شد.

این پنهان کاری و مراقبه، به حدی بود که حتی در هنگام تولد حضرت مهدی علیه السلام، یاران نزدیک امام حسن عسکری علیه السلام نیز از ماجرا مطلع نشدند. اما موضوع مهم این بود که به دلیل اختفای تولد جانشین و فرزند امام حسن عسکری علیه السلام، ممکن بود بعد از ایشان، در میان شیعیان، درمورد موضوع مهم امامت و جانشینی تردید به وجود آید. به همین دلیل هم امام یازدهم، در زمان حیات خود، به چند نفر از یاران مورد اعتماد خود این موضوع را اطلاع داده بودند و بر این مسئله تاکید داشتند که شیعیان نباید هیچگاه درمورد جانشینی ایشان، تردید کنند، زیرا این امری الهی و از پیش مقدر شده است.

اما با وجود تأکیدات و سفارش بسیار ایشان، باز هم بعد از رحلت آن حضرت، میان عده‌ای از شیعیان اختلاف به وجود آمد و درمورد پیروی از امام زمان عجل الله و حقانیت ایشان تردید کردند.

با این همه در این میان کسانی حضور داشتند که با اطمینان به حقانیت اهل بیت علیهم السلام، از ولایت و امامت حضرت مهدی علیه السلام حمایت کردند و همین ها باعث حفظ و نشر فرهنگ مهدویت از آن دوره تاکنون شده اند.

لیکن، دشمن همیشه مشغول سم پراکنی و عداوت با اصل امامت است. از این رو، عده‏‌ای از مخالفان شیعه در اصل ولادت حضرت مهدی علیه السلام تردید کرده اند و معتقدند که از نظر تاریخی و شهودی نمی‏ توان تولد فرزند و جانشین امام یازدهم شیعیان را اثبات کرد. اما، اسناد موجود بر اثبات تولد و جانشینی حضرت مهدی علیه السلام، شبهه افکنی های این عده را ناکام گذاشته است. که در بندهای بعدی به برخی از آنها اشاره می کنیم.

امامت امام زمان علیه السلام، تولد و اثبات جانشینی حضرت مهدی(ع)

شهادت پدر و آغاز امامت حضرت مهدی(عج)

روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری، روز عروج مظلومانه امامی بود، که تحت مراقبت های شدید نظامی و در زندان های تاریک و نمور خلیفه عباسی نیز، وظیفه و رسالت خویش را در جهت هدایت مردم به نحو احسن به انجام می رسانید. به همین دلیل هم، خلیفه و عاملانش، بشدت از ایشان و محبوبیتی که حتی در زندان بین مردم و زندان بانان داشت، در هراس بودند.

علت شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، سمی بود که معتمد عباسی به شیوه پدران ناجوانمردش، به همراه غذا وارد بدن مبارک آن حضرت نمود ولی بعد، از اینکار زشت خود پشیمان شد، چون ترس از عقوبت این عمل، وجودش را فرا گرفته بود. به همین دلیل هم، همه ی طبیبان مسیحی و یهودی که در آن هنگام در شهرهای بغداد و سامرا، به طبابت مشغول بودند را برای معالجه و درمان ایشان فرا خواند. هرچند که او از این دلسوزیهای ریاکارانه، هدف دیگری داشت، که همانا رضایت و فریب دادن مردم و پنهان نگه داشتن حقیقت این جنایت بزرگ از آن‌ها بود.

بعد از اینکه شیعیان، از رحلت جانگداز ایشان باخبر شدند، غبار غم جای جای شهر سامرا را فرا گرفت. از هر کوی و برزن صدای شیون و ناله بلند بود. خانه های شیعیان داغدار و عزادار مولای مهربان خویش بودند. همه برای تشییع پیکر مطهر ایشان آماده شده بودند و این همان چیزی بود که معتمد عباسی از آن هراس داشت.

معتز و مهتدی عباسی به آیین پدرانشان وفادار بودند و همچون آنها که با امامان معصوم علیهم السلام همواره در ستیز بودند و نقشه قتل ایشان را می کشیدند، آنان نیز همواره در پی از بین بردن امام حسن عسکری علیه السلام بودند، ولی به خواست خداوند، تلاش های آنها همواره با شکست روبرو میشد، اما در دوران معتمد عباسی بدلیل افزایش میزان محبوبیت و نفوذ امام در جامعه و عشق و علاقه ی روز افزون شیعیان نسبت به ایشان، معتمد، به شدت از این محبوبیت هراسناک شده و زمانیکه مشاهده می‏ کند حبس و تحریم و سخت گیری ها و مراقبت های شدید، نه تنها از شکوه و محبوبیت ایشان کم نمی کند بلکه باعث افزایش محبوبیت و نفوذ ایشان می‎ شود، به سنت دیرینه پدران خود یعنی به شهادت رساندن امام، آن هم در حالیکه شش سال بیشتر از شهادت امام هادی علیه السلام و امامت ایشان سپری نشده بود اقدام می کند.

فرزند عبیدالله بن خاقان میگوید: «روزی برای پدرم (که وزیر معتمد عباسی بود) خبر آوردند که ابن الرضا، یعنی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بیمار شده است. پدرم با سرعت هرچه تمام تر، نزد خلیفه رفت و این خبر را به حضور خلیفه رسانید. معتمد عباسی، پنج نفر از معتمدان و عاملان مخصوص خود را با پدرم همراه کرد.

یکی از آنها شخصی به نام نحریر خادم بود که از محرمان خاص درگاه خلیفه بود، خلیفه به آنها دستور داد که خانه حضرت عسکری را زیر نظر بگیرند، و از احوال آن حضرت باخبر شوند. طبیبی را مأمور کرد که هر بامداد و پسین، نزد آن حضرت برود، و از احوال او مطلع شود. پس از دو روز برای پدرم خبر آوردند که بیماری امام حسن عسکری علیه السلام سخت تر شده است و ضعف و ناخوشی بر او مستولی شده است.

پدرم سوار بر مرکب، به تاخت، نزد آن حضرت رفت و طبیبان را که غالباً اطبای مسیحی و یهودی بغداد و سامرا بودند، امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند. سپس قاضی القضات سامرا را طلبید و گفت که ده نفر از علمای بنام را حاضر کن که مدام نزد آن حضرت باشند و اما این کارها را برای آن می کردند که مردم از آن سمی که به خورد آن حضرت داده بودند، مطلع نشوند و نزد مردم اینگونه نشان دهند که آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. سرانجام امام حسن عسکری علیه السلام در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ در سن ۲۸ سالگی و در شهر سامرا به شهادت رسیدند.

پس از اینکه امام حسن عسکرى علیه السلام به شهادت رسیدند، یاران و شیعیان ایشان در خانه آن حضرت جمع شدند تا بر پیکر پاک ایشان نماز بخوانند، جعفر کذّاب، برادر ایشان هم آمد تا بر آن حضرت نماز بخواند. همه ی شیعیان حضور داشتند که ناگهان دیدند کودکى آمد و دامن جعفر را گرفت و وی را از کنار پیکر پدرش دور کرد و گفت: من سزاوارترم که بر پیکر پدرم نماز بگزارم. سپس خود بر پیکر پدرش نماز خواند و مردم نیز همراه با او نماز خواندند و جعفر، مبهوت و حیران مانده بود و نمى‏توانست حرف بزند.

پس از اینکه نماز را به پایان رسانید، از میان جمع مردم خارج شد و رفت و ناپدید شد و نفهمیدند که به کدام سمت رفت و این آغاز امامت و همچنین شروع غیبت آن حضرت بود.

اثبات جانشینی و امامت امام زمان علیه السلام

حکیمه‏ خاتون

اولین شاهد بر اثبات تولد جانشین امام حسن عسکری علیه السلام، «حکیمه‏ خاتون»، دختر بزرگوار امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام است. در شب تولد حضرت مهدی، امام یازدهم به دنبال عمه خود می روند و ایشان را به منزل خویش می آورند و از ایشان می خواهند که امشب را آنجا بماند چون که امشب قرار است خداوند فرزندی به ایشان عطا کند. نیمه های شب، وعده محقق می شود و مهدی موعود متولد می شود. توصیف های حکیمه خاتون از صفات و جمال حضرت مهدی، در روایات، سندی دال بر تولد جانشین امام حسن عسکری علیه السلام است.

«محمد بن القاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر» یکی از نوادگان امام موسی کاظم علیه‏ السلام، که یکی از اصحاب و یاران امام هادی علیه‏ السلام نیز بودند، چنین روایت کرده است: حکیمه دختر محمد بن علی، که عمه پدر او [مهدی] نیز هست، برای من نقل کرد که: او، فرزند امام حسن عسکری، علیه السلام را در شب تولد و  چند بار بعد از آن نیز دیده است.

محمد بن یعقوب کلینی

محمد بن یعقوب کلینی به سند خود از «محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر»، از نوادگان امام موسی کاظم علیه السلام، که در زمان خود، پیرترین نواده رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ وآله، در عراق به شمار می‏ آمده، چنین روایت می‏ کند: من، فرزند امام حسن عسکری علیه‏ السلام را در حالی که جوان نو رسی بود در بین دو مسجد مشاهده کردم.

احمد بن اسحاق

احمد بن اسحاق یکی از صحابه خاص و مورد اعتماد حضرت عسکری علیه السلام می گوید: سَمِعتُ أبا مُحَمَّدٍ الحَسَنَ بنَ عَلیٍّ العَسکَرِیّ (ع) یَقُولُ: اَلحَمدُللّهِ الَّذی لَم یُخرِجْنی مِنَ الدُّنیا حَتّی أرانِیَ الخَلَفَ مِن بَعدی، أَشبَهَ النّاسِ بِرَسُولِ‌اللّهِ (ص) خَلقا وَ خُلقا…. [۲]:

از ابا محمد حسن بن علی عسکری (ع) شنیدم که فرمود: «سپاس خدای را که مرا از دنیا نبرد تا جانشینم را به من نشان دهد. همو که آفرینش و خلق و خوی او از همه مردم به رسول خدا (ص) شبیه‌تر است…».

و نیز اینگونه نقل می کند که امام فرمود: وُلِدَ لَنا مَولُودٌ فَلیَکُن عِندَکَ مَستُورا، وَ عَنِ جَمیعِ النّاسِ مَکتُوما، فَإِنّا لَم‌نَظهَرْ عَلَیهِ إِلاّ الأَقرَبَ لِقَرابَتِهِ وَ الوَلِیَّ لِوِلایَتِهِ، أَحبَبنا إِعلامَکَ لِیَسُرَّکَ اللّهُ بِهِ مِثلَ ما سَرَّنا بِهِ. وَالسَّلامُ. [۳]:

برای ما فرزندی متولد شد. لازم است خبر تولد او را پنهان بداری و به هیچکس از مردم بازگو نکنی. ما کسی را بر این تولد آگاه نمی‌کنیم جز خویشاوند نزدیک را به دلیل خویشاوندی و دوست را به دلیل ولایتش. دوست داشتیم خبر این تولد را به تو اعلام کنیم تا خداوند خاطر تو را شادمان سازد، همچنان‌که مرا شادمان ساخت. والسلام.

جعفر بن محمد بن مالک فزاری

جعفر بن محمد بن مالک فزاری از قول جمعی از شیعیان که علی بن بلال، حسن بن ایوب و محمد بن معاویه بن حکیم از آن جمله‌اند، نقل می‌کند: ما به خدمت ابا محمد حسن بن علی علیه السلام رسیدیم تا از آن حضرت در مورد حجت پس از ایشان پرسش کنیم. جمعیتی بالغ بر چهل نفر در خانه حضرت اجتماع کرده بودند. در این میان، عثمان بن سعید عمرو عمری به سوی آن حضرت رفت و گفت: ای پسر رسول خدا! می‌خواهیم از چیزی بپرسیم که شما از من بدان آگاه‌ترید. حضرت فرمود: بنشین ای عثمان! او دل‌گیر شد و خواست از مجلس خارج شود که حضرت فرمود: کسی از اینجا خارج نشود. کسی از ما خارج نشد. پس از ساعتی حضرت (ع)، عثمان را صدا زد و عثمان از جا برخاست. حضرت فرمود: آیا به شما بگویم برای چه به اینجا آمده‌اید؟ همه گفتند: آری، ای پسر رسول خدا! پس فرمود: آمده‌اید که در مورد حجّت پس از من بپرسید. گفتند: آری. در این هنگام، پسر بچه‌ای همچون پاره ماه که از همه مردم به ابا محمد علیه السلام شبیه‌تر بود، به مجلس درآمد. حضرت فرمود: پس از من، این امام شما و جانشین من بر شماست. از او پیروی کنید و پس از من از یکدیگر پراکنده نشوید که در دین خود دچار هلاکت و نابودی می‌شوید. آگاه باشید که از امروز به بعد، هیچیک از شما او را نخواهید دید تا عمری از او بگذرد. پس آنچه عثمان به شما می‌گوید، بپذیرید. به دستورهای او سر نهید و سخن او را بپذیرید؛ که او نماینده امام شماست و سررشته امور به او سپرده شده است. [۴]

امامت امام زمان علیه السلام، تولد و اثبات جانشینی حضرت مهدی(ع)

ابوالأدیان بصری

از ابوالأدیان بصری، خادم امام حسن عسکری علیه السلام، که در مراسم تشییع و خاک ‌سپاری امام یازدهم حاضر بود و شاهد اقامه نماز امام مهدی عجل الله بر پیکر پدر بزرگوارشان بود، روایتی منقول است به این قرار:

«من در خدمت حسن بن علی بن محمد (امام یازدهم) علیه السلام کار می‌کردم و نوشته‌ها و نامه های ایشان را به شهرها می‌بردم. در بستر احتضار به حضور ایشان رسیدم. نامه‌هایی نوشت و مرا فرمود: این نامه ها را به شهر مدائن برسان. سفرت، چهارده روز به طول می‌ انجامد و روز پانزدهم وارد «سرّ من رأی» (سامرا) می‌شوی و صدای شیون از خانه من می‌شنوی و مرا روی تخته غسل می‌بینی.

ابوالأدیان در ادامه می گوید: عرض کردم: ای آقای من! چون این پیشامد روی دهد، چه کسی به جای شما است؟ فرمود: هر کس جواب نامه‌های مرا از تو خواست، او بعد من، قائم به امر امامت است. عرض کردم: نشانه‌ای بیفزایید. فرمود: هر کس بر من نماز خواند، او قائم بعد از من است. عرض کردم: نشانه ی دیگری بیفزایید. فرمود: هر کس به آنچه که در همیان است، خبر داد، اوست قائم پس از من. هیبت حضرت مانع شد که من بپرسم در همیان چیست. من نامه‌ها را به شهر مدائن رساندم و جواب آنها را گرفتم و چنان‌که فرموده بود، روز پانزدهم به «سامرا» برگشتم و در خانه‌ آن حضرت، شیون و فغان بود و خودش روی تخته غسل بود. به ناگاه دیدم جعفر کذّاب، پسر علی، برادرش بر در خانه است و شیعه گرد او جمع هستند و تسلیت می‌دهند و به امامت تهنیت می‌گویند. با خود گفتم: اگر امام این است که امامت باطل است؛ زیرا می‌دانستم جعفر شراب می‌نوشد و در جوسق (خانه ای در بغداد) قمار می‌کند و تنبور هم می‌زند. من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزی از من نپرسید. سپس عقید، خادم حضرت عسکری علیه الرحمه بیرون آمد و گفت: ای آقای من! برادرت کفن شده است، برخیز و بر او نماز بگزار. جعفر بن علی با شیعیان او که اطرافش بودند، وارد حیاط شد و پیشاپیش شیعیان، سمّان، عثمان بن سعید عَمری بود و حسن بن علی معروف به سلمه. وقتی وارد صحن خانه شدیم، جنازه حسن بن علی بر روی تابوت کفن کرده بود. جعفر جلو ایستاد که بر برادرش نماز بخواند. چون خواست «اللّه اکبر» بگوید؛ کودکی با صورتی گندم‌گون، موهایی مجعد و دندان‌هایی که در بین آنها فاصله بود، از اتاق بیرون آمد و ردای جعفر را عقب کشید و گفت: ای عمو! من سزاوارترم که بر جنازه پدرم نماز گزارم، عقب بایست! جعفر با روی درهم و رنگ زرد عقب ایستاد. آن کودک جلو ایستاد و بر پیکر نماز خواند. آن‌گاه حضرت حسن عسکری (ع) در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. سپس آن کودک گفت: ای بصری! جواب نامه‌ها را که با توست، بیاور. آنها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه؛ باقی می‌ماند، همیان. سپس نزد جعفر بن علی رفتم که داشت ناله و فریاد می‌کرد و از دست آن کودک می‌نالید. حاجز وشّا به او گفت: ای آقای من! آن کودک کیست تا ما بر او اقامه دلیل کنیم. گفت: به خدا من تاکنون نه او را دیده‌ام و نه می‌شناسم.

ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از حسن بن علی (ع) پرسش کردند و دانستند که فوت شده است. گفتند: به چه کسی باید تسلیت بگوییم؟ عده‌ای به جعفر بن علی اشاره کردند. آنها بر او سلام کردند و او را تسلیت دادند و به امامت تهنیت گفتند و اظهار داشتند همراه ما نامه‌ها و اموالی است، بگو نامه‌ها از کیست و اموال چه‌قدر است؟ جعفر از جا پرید و جامه‌های خود را تکان داد و گفت: از ما علم غیب می‌خواهید؟ خادمی از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت: نامه‌هایی که با شماست، از فلان و فلان است و در همیان هزار اشرفی است که ده تای آنها قلب است. آنها نامه‌ها و اموال را به دست او سپردند و گفتند: آن‌که تو را به خاطر اینها فرستاده است، او امام است….» [۵]

بشارت پیامبر صلی الله بر امامت قائم عجل الله

علاوه بر روایاتی که ذکر شد و نظیر آنها، در منابع روایی شیعه موجود است، بشارت ها و وعده هایی که بر امامت مهدی موعود، وعده داده اند نیز گواهی بر حقانیت جانشینی و ولایت و امامت ایشان هستند. از آن جمله:

  • جابر بن عبدالله انصاری می گوید، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: «المهدی من ولدی، اسمه اسمی‌و کنیته کنیتی اَشبه الناس بی خَلْقاً و خُلْقاً. تکون له غیبه و…؛[۶] مهدی، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیه‌اش، کنیه ی من است. از حیث خلق و خوی و شکل و صورت، شبیه‌ترین مردم به من است. برای او غیبتی است…» .
  • ابن مسعود نقل می‌کند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: اگر نمانده باشد از روزگار، مگر یک روز، هر آینه خدا آن روز را طولانی می‌کند تا این که، در آن روز مردی از امتم و از اهل بیتم را بفرستد که اسمش همانند اسم من است و زمین را پر از عدل و داد کند؛ چنان که، پر از ظلم و ستم شده باشد.
  • ابن عباس، از رسول خدا صلوات الله نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «جانشینان و اوصیای من و حجّت‌های خداوند بر خلق، بعد از من، دوازده نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است.» . گفته شد: «یا رسول الله! برادر تو کیست؟». فرمود: « علی بن ابی طالب»، گفته شده: «فرزندت کیست؟». فرمود: «مهدی است که جهان را پر از قسط و عدل می‌کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شود. قسم به آن که مرا مبعوث کرد! اگر از دنیا، فقط یک روز بماند، خداوند آن روز را طولانی کند تا این که در آن روز، فرزندم مهدی ظهور کند و روح الله عیسی بن مریم نزول کند و پشت سر او نماز بگزارد. و زمین به نور پروردگار او روشن شود و حکومتش شرق و غرب را فراگیرد». [۷]

کلام پایانی

سیری در کهکشان امامت و ولایت کردیم و همرا با پیامبر خدا و امیر المؤمنین علی علیه السلام، بشارت و وعده ظهور منجی موعود علیه السلام را از مکه و مدینه و کربلای حسین علیه السلام، به پرواز درآوردیم. از ذکر سجده های سجاد و علم بیکران باقر و صدق گفتار صادق علیه السلام نیرو گرفتیم. با هفتمین امام مهربان به زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام رفتیم تا شکوه امامت را نظاره گر باشیم. شفاعت جواد الائمه و هدایت امام هادی علیه السلام را طلب کردیم و پس از اقامه عزای امام حسن عسکری علیه السلام، رسیدیم به غدیر نهم ربیع الاول که در آن، همه ی معصومین علیهم السلام دست مهدی عجل الله را گرفته و یکصدا آغاز امامت ایشان را تهنیت می گویند.

شیعیان راستین قائم آل محمد! آغاز امامت حضرت ولی عصر عجل الله، بر شما تبریک و تهنیت باد.

پی نوشت ها
  1. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۶۴۴
  2. کمال الدین و تمام انعمه، ص ۴۰۸ و ۴۰۹، ح ۷.
  3. کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ج ۲، باب ۴۲، صص ۴۳۳ و ۴۳۴، ح ۱۶.
  4. الفهرست، ص ۲۱۷؛ ر. ک: الإرشاد، ج ۲، ص ۴۳۵، ح ۲.
  5. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۳، صص ۴۷۵ و ۴۷۶؛ ر. ک: متن و ترجمه کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، ج ۲، صص ۲۲۳ ۲۲۶
  6. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۲
  7. همان، ج ۵۱، ص ۷۱

مقالات مهدوی

تحریریه بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا