آیات مهدوی – آیه ۳ سوره بقره
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون
موضوع: معنا و علت غیبت امام زمان
«[متّقین] کسانى هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.»
نکته ها:
- اساسىترین اصل در جهانبینى الهى آن است که هستى، منحصر به محسوسات نیست. «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»
- قرآن، هستى را به دو بخش تقسیم مىکند: عالم غیب و عالم شهود. متّقین به کل هستى ایمان دارند؛ ولى دیگران تنها آنچه را قبول مىکنند که برایشان محسوس باشد. آنان حتى توقع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون نمىبینند، به او ایمان نمىآورند. چنانکه برخى از قوم بنیاسرائیل به حضرت موسى گفتند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَهً؛ «ما هرگز به تو ایمان نمىآوریم، مگر آنکه خداوند را آشکارا مشاهده کنیم». این افراد درباره قیامت نیز مىگویند: ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ؛ «جز این دنیا که ما در آن زندگى مىکنیم، جهان دیگرى نیست. مىمیریم و زنده مىشویم و این روزگار است که ما را از بین مىبرد». چنین افرادى هنوز از مدار حیوانیت نگذشتهاند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مىدانند و مىخواهند همه چیز را از طریق حواس درک کنند.
- در احادیث معصومین: کلمه «غیب» به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى اطلاق شده است. به عنوان نمونه، امام صادق در تفسیر این واژه فرمود: «وَ الْغَیْبُ هُوَ الْحُجَّهُ الْغَائِبُ»و نیز در تفسیر آیه شریفۀ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ فرمود: «آنها که ایمان به غیب مىآورند کسانى هستند که اعتقاد به قیام قائم آلمحمد: دارند».
- امام صادق فرمود: «لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَهٌ وَ الْأُخْرَى طَوِیلَهٌ؛ براى حضرت قائم دو غیبت است: یکى کوتاه و دیگرى طولانی».
- امام دوازدهم، حضرت مهدى غائب شده است و طبق صدها حدیث معتبر، براى تشکیل یک حکومت عدل جهانى ظهور خواهد کرد. غیبت آن حضرت در دو مرحله بوده است: غیبت کوتاه (صغرى) و غیبت طولانى و بلند (کبرى). در مرحله اول
ـ که حدود ۷۰ سال به طول انجامید ـ شیعیان به واسطه چهار نائب خاص، با ایشان ارتباط داشتند و امور دینى خود را به فرمان آن حضرت انجام مىدادند؛ تا آنکه حضرت به چهارمین نائب خود فرمودند: «تو تا شش روز دیگر از دنیا مىروى و پس از خودت شخص دیگری را میان من و مردم مگذار»؛ البته ایشان قبلاً تکلیف شیعیان را روشن نموده و به نائب دیگرشان فرموده بودند که: «شیعیان موظفاند در حوادث به دانشمندان دینى رجوع کرده و به حکم آنها عمل کنند. آنها حجت من بر مردم هستند؛ همانطور که من حجت خدا بر آنان هستم». از آن زمان، غیبت طولانى حضرت آغاز گشته است و هنوز ادامه دارد. - منظور از غیبت حضرت مهدى این نیست که ایشان در میان ما حاضر نیستند؛ زیرا او در میان ماست و ما را میشناسد، ولی ما او را نمیشناسیم. سؤالی که اینجا به ذهن خطور میکند این است که مگر مىشود ایشان ما را بشناسد، اما ما او را نشناسیم؟ پاسخ آن است که بله؛ قرآن مىفرماید: حضرت یوسف بعد از حدود چهل سال از جریانِ افتادن در چاه تا رسیدن به ریاست، وقتی برادرها را دید شناخت، ولى برادرها او را نشناختند: فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ
- لذا وقتی امام زمان ظهور مىکند، خیلیها مىگویند ما او را در زمان غیبت دیده بودیم. در دعاى ندبه هم میخوانیم: «بِنَفْسِى أَنْت»، جان من فدایت مهدى جان! تو غایبى، اما از میان ما بیرون نیستى: «لم یخل منا».
- دلیل اینکه چرا افراد عادی نمیتوانند امام زمان را ببینند را خود ایشان بیان کرده است: «فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ؛ما را از شیعیانمان دور نمىکند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیه آنها به ما میرسد». این سخن با صراحت میگوید که به خاطر اعمال زشتى که انجام دادهایم، توفیق ملاقات و درک ظهور را پیدا نمىکنیم.
- چون همه ائمه: خبر مىدادند که از نسل آنها شخصى به نام حضرت مهدى۴ خواهد بود که غیبتی خواهد داشت، مردم از آنان درباره چرایی غیبت آن حضرت سؤال میکردند. از امام صادق نیز سؤال شد که چرا امام زمان غائب مىشود؟ و ایشان در پاسخ، اشاره به گردن خود کردند؛کنایه از اینکه اگر آن حضرت بیاید کشته میشود. همینطور هم هست. بنابراین باید زمینه آماده شود. علت غیبت امام دوازدهم، عدم آمادگى مردم براى پذیرش رهبرى امام است. خداوند، آنحضرت را براى زمان مناسبی که رشد و فرهنگ مردم به جایى برسد که بتوانند نور امامت را درک و از آن بهرهگیرى نمایند، ذخیره فرموده است.
- برای بیان علت غیبت امام زمان چنین میتوان مثال زد. اگر اداره برق یک شهر براى روشنایى کوچهاى، تیر چراغ برقى نصب کند و لامپى به آن بزند، ولى بچههاى کوچه با زدن سنگ، آن را لامپ را بشکنند، مأمور اداره برق لامپ دیگرى مىزند. اگر مجدداً بچهها لامپ را بشکنند، باز اداره برق، براى روشنایى محل اقدام به نصب لامپ دیگرى مىنماید. حال اگر براى بار سوم، بچههاى بىادب کوچه، لامپ را بشکنند، به احتمال بسیار زیاد، اداره برق تمایلى به نصب مجدد لامپ نخواهد داشت؛ اما به خاطر خواهش بزرگترها و رفاه اهالى آن کوچه، ممکن است لامپ دیگرى نصب کند. اما فکر مىکنید اداره برق تا چند بار این کار را انجام میدهد؟! در بحث ما نیز، حاکمان ستمگر، یازده چراغ هدایت را شکستند و امامان معصوم را به شهادت رساندند، خداوند نیز امام دوازدهم را نگه داشت تا زمانى که مردم لیاقت و آمادگى بهرهگیرى از این چراغ هدایت را پیدا کنند.
- گاهى صلاح معلم در این است که موقتاً از کلاس بیرون برود؛ چون تا سر کلاس است، بچهها خوب شناخته نمىشوند. باید دید آنها در غیاب معلم چه مىکنند و از بیرون، آنها را کنترل کرد. امامان ما وجود چنین امتحانی در عصر غیبت را بارها تذکر دادهاند.
- جایگاه و نقش امام در زمان غیبت مثل خورشید پشت ابر است. خورشید حتی وقتی پشت ابر قرار دارد، حرارت، نور و انرژىاش را به جهانیان تحویل مىدهد. خود امام عصر نیز فرمود: «أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَکَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَاب؛وجه انتفاع از من در دوران غیبتم، همچون نحوه استفاده از خورشید است وقتی که ابر، آن را از دیدگان نهان سازد». حضرت یوسف۷ نیز وقتی در زندان بود، نقش پیامبریاش را ایفا کرد. مگر شما ندیدید که امام در فرانسه بود، اما انقلاب را هدایت کرد؟!
- وجود امام ولو در غیبت، باعث بقای زمینیان است. نگویید امام زمانِ غائب چه فایدهای دارد؛ کما اینکه نباید بگویید وجود کوهها چه اثرى دارد! قرآن مىگوید: «ما کوهها را قرار دادهایم و اگر کوهها نبودند، زمین دائماً شما را مىجنباند».گداختگى درون زمین باعث میشود که پوست آن همیشه در حال لرزش باشد. این کوه است که پوسته زمین را نگه داشته است.
- در ایام دفاع مقدس، برخی از علمای سن و سالدار با لباس رزم به جبههها و میان رزمندهها میرفتند. آنها نمىتوانستند فعالیتهای رزمندههاى بسیجى یا رزم شبانه داشته باشد و مثلاً آرپیچى بزنند، ولى وجود و حضور آنها در جبهه، هزاران نفر را شارژ مىکرد. البته این فقط مثال است و من از امام زمان معذرت مىخواهم که در آموزش و برای فهم مطلب مجبورم مثال بزنم. قرآن میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِى أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا
- ابوحمزه گوید به امام صادق عرض کردم: «آیا زمین بدون امام میماند؟» فرمود: «اگر زمین بدون امام باشد، فروخواهد رفت [و نظمش از هم خواهد پاشید]». بیانش این است که در منطق قرآن کریم، خدا هستى را براى بشر آفریده است. پس هستى براى ماست؛ اما ما براى چه خلق شدهایم؟ ما براى براى عبادت آفریده شدهایم؛ اما عبادت چیست؟
عبادت یعنی هر کارى که رنگ خدا داشته باشد؛ گاهی این عبادت، نماز است یا مطالعه، کار است یا خدمت به جامعه؛ هر کارى که براى خدا باشد اعم از شوهردارى، همسردارى، بچهدارى، خانهدارى، همسایهدارى و رفیقدارى عبادت است.
حالا اگر هستى را براى بشر آفریدند و بشر را براى عبادت، اما بشر ـ چون آزاد بود ـ عبادت نکرد و ظلم نمود، دیگر وجود این بشر فایدهای ندارد. اگر سفره را پهن کردهایم براى آنکه مهمان غذا بخورد، اما او غذا نمىخورد، سفره را جمع میکنیم. پس حال که ما عبادت حقیقی خدا را نمیکنیم، چرا خدا سفره را جمع نکرده است؟!
قرآن در پاسخ میگوید: مَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ ای رسول خدا! به خاطر وجود تو سفره باز است. گاهى وقتها سر سفره همه غذا مىخورند و مىروند و گاهى نمکنشناسی هم مىکنند؛ اما یک آدم حسابى، نشسته و مشغول غذا خوردن است. صاحبخانه، به خاطر آن آدم حسابی، سفره را جمع نمىکند. او همان خلیفه خدا در زمین و امام زمان است. وجود اهلبیت: و امام زمان نیز همانند وجود پیغمبر است و آنان نیز تمام منزلت و کمالات پیغمبر را غیر از مقام نبوت دارا هستند.
مثال دیگر این است که گاهى خادم مسجد مىبیند همه از مسجد بیرون رفتهاند، اما یک مرد خدا در مسجد عبادت مىکند و به خاطر همان یک نفر، لامپهاى مسجد را روشن میگذارد.