آیات مهدوی – آیه ۱۹۶ سوره بقره

وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَهَ لِلَّهِ
موضوع: حج و امام مهدی (عج)
«حج و عمره را براى خدا به اتمام رسانید.»
نکته ها:
- امامان معصوم: در تفسیر این آیه فرمودهاند: «حج تمام، حجى است که در آن، کلام زشت، گناه و نزاع نباشد و از محرّمات پرهیز شود»
- همچنین فرمودهاند که حجی تمام است که در آن، انسان توفیق یابد امام زمان خود را ملاقات کند. امام باقر
- در این زمینه فرمود: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ از موجبات تمامیت حج، دیدار امام است».
- ۲. امام باقر در حدیث دیگری فرمود: «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نَصْرَهُمْ همانا مردم مأمور شدهاند تا به سوى این سنگها بیایند و دور آنها طواف کنند، و آنگاه به سوى ما آیند و ما را از ولایتشان خبر دهند و نصرت خود را بر ما عرضه نمایند».
ایشان با استناد به آیه فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِم فرمود: «حضرت ابراهیم از خدا نخواست که دلهاى مردم به کعبه تمایل پیدا کند، بلکه از خداوند درخواست کرد که مردم به ذریه او تمایل یابند». آرى! توجه به امام، یکى از فلسفه هاى حج است.
- نصب امام در غدیر خم، در جریان حج بوده است. جابر بنعبدالله انصاری، ابوذر غفاری و… در ایام حج شرکت مینمودند و از هر فرصتی برای نقل حدیث غدیرخم استفاده میکردند.
- حج، بهترین فرصت براى توبه، یاد مرگ و معاد، از همه چیز بریدن، صحراى عرفات و مشعر را دیدن و در انتظار مهدى موعود نشستن است.
- کعبه مرکز قیام است؛ یعنى مىتوان دور آن، مردم را براى قیام دعوت نمود. همانگونه که امام حسین قبل از حرکت به کربلا، چند ماه در مکه توقف کرد و هنگام اجتماع مردم براى اعمال حج، آنان را از حرکت خود آگاه ساخت. قیام حضرت مهدى نیز از آنجا آغاز خواهد شد و مایه خواهد گرفت.
- ارزش هر چیزى به پایهها و ارکان آن است. امامان ما در زیارت جامعه «ارکان البلاد» معرفى شدهاند. رکن کعبه، امام است؛ رکن مکه، امام است؛ رکن عالم وجود، حضرت مهدى است. اگر امام معصوم نباشد، زمین اهلش را در خود فرو مىبرد.
حضرت مهدى هرساله در زمان حج، در مکه حضور دارد و نقش خود را ایفا مىفرماید. امام صادق فرمود: «لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ یَشْهَدُ فِی إِحْدَاهُمَا الْمَوَاسِمَ یَرَى النَّاسَ وَ لَا یَرَوْنَهُ فِیهِ قائم دو غیبت خواهد داشت. در یکى از آن دو، شاهد موسمهاى حج خواهد بود، در حالیکه مردم را مىبیند، ولی مردم او را نمىبینند».
آری در عرفاتی که در آن، امام، حاضر نباشد، معرفتی نیست؛ در مشعری که در آن، امام، حاضر نباشد، شعوری نیست؛ اگر در منی امام حاضر نباشد، شیطانها قد علم کرده و ایستادهاند و رمی آنها ممکن نیست؛ اگر در کنار زمزم، امام، حاضر نباشد، آبی نخواهد بود، بلکه هرچه هست، سراب است.
همانطور که حیات هر زندهای وابسته به آب است (مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍ) حیات معنوی هر انسان نیز به رهبران آسمانی وابسته است: دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ.
- علمای ما، بیش از هر جا، در مراسم حج به دنبال گمشده خود، یعنی امام زمان میگشتهاند. علی بنمهزیار اهوازی حدود بیست مرتبه به عشق دیدار امام عصر به حج رفت، تا آنکه در مرتبه آخر به او مژده داده شد که در آن سال، خدمت حضرت مشرف خواهد شد.
- در روایت آمده است که امام زمان۴ به اذن خدا حرکتش را از مکه شروع میکند و در حالیکه به خانه کعبه تکیه زده، میگوید: بَقِیَّتُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُومِنینَ و مردم را به سوی خود دعوت میکند. اولین گروهی که با آن حضرت بیعت میکنند، ۳۱۳ نفر هستند. حضرت در مکه میماند تا تعداد یارانش به ده هزار نفر برسد؛ سپس از آنجا به سمت مدینه حرکت میکند.
- مرحوم آیت الله العظمى حکیم، از مراجع تقلید، ماجرایی را در جلسه درس خود نقل کردهاند که من آن را از فرزند شهیدش، مرحوم سید محمدباقر حکیم، امام جمعه نجف و نیز یکی از علمای اصفهان نقل مىکنم.
ایشان نقل کرده است که با شخصی رفیق بودیم و او انسان بسیار خوبى بود. با هم قرار گذاشتیم که هر کدام زودتر مردیم، به خواب دیگری بیاییم و از اوضاع آن طرف، خبر بدهیم. رفیقم از دنیا رفت و تا یک سال به خوابم نیامد.
بعد از یک سال که به خوابم آمد، به او گفتم: «چرا یک سال مرا بیخبر گذاشتی؟»، گفت: «لحظه مرگ به من گفتند یا یهودی بمیر یا نصرانی؛ زیرا تو امسال واجبالحج بودی و نرفتی. من وحشت کردم که بعد از یک عمر عقیده به اسلام و امامان معصوم:، باید یهودی یا مسیحی بمیرم!
شروع به التماس کردم و به حضرت زهرا۳ متوسل شدم. حضرت زهرا به فرزندش، حضرت مهدی فرمود: امسال به نیابت از این محبّ ما به حج برو. لذا تا یک سال مرا نگه داشتند تا آنکه زمان حج رسید و حج حضرت مهدی به نیابت از من تمام شد و حالا که آزاد شدهام به خواب شما آمدم».
- قرآن مىفرماید: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ «به این شهر قسم مىخورم، در حالى که تو در آن هستى و حلول کردى»، یعنى به خاطر وجود تو به مکه قسم مىخورم. همچنان که منبرى ارزش دارد که گوینده، بر آن، حرف حق بزند.
در روایت آمده است: «إِنَّ الْإِمَامَهَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِى وَ فَرْعُهُ السَّامِى بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ» بر اساس این روایت، دو گونه اسلام داریم: اسلام ساکت و اسلام نامى. اسلام ساکت که غرب آن را ترویج کرده و جا انداخته، اسلام خشک است که تنها عبادت در آن وجود دارد. اسلام ساکت، اسلام خواب است! اما اسلام نامى، اسلامى است که باعث رشد و بالندگی شود. امامت و رهبرىِ حق، باعث رشد اسلام مىشود؛ همانگونه که در روایت آمده است که با وجود امام، حج کامل مىشود.
- امام خمینی میفرمود: « این بیت معظم(کعبه) براى ناس بنا شده و براى قیام ناس و نهضت همگانى و براى منافع مردمى. و چه نفعى بالاتر و والاتر از آنکه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر کشورهاى مظلوم کوتاه شود و مخازن عظیم کشورها براى مردم خود آن کشورها باشد. بیتى که براى قیام تأسیس شده است، آن هم قیام ناس و للناس، پس باید براى همین مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود».حج باید وسیله حرکت و محل برائت از طاغوت باشد. حج فقط دور زدن و خم و راست شدن نیست. قرآن میفرماید: وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ یعنی همه، از
همهجا و به هر شکلى به حج بروید، براى آنکه مشکلات را حل نمایید.
حج، بسیج جهانى براى خرد کردن شیطان است؛ بسیجى علیه تفرقه ها، تعددها و امتیازات؛ بسیجى علیه کفر، شرک و نفاق. حج به مردم مىگوید: ابراهیم، اسماعیل را به خدا داد و عیدی گرفت، شما هم عزیزتان را بدهید و عیدی بگیرید. به جهانیان بگویید که باید در راه حق و اقامه عدل الهى و کوتاه کردن دست مشرکان، سر از پا نشناخت و حتى از اسماعیل ذبیح الله گذشت، که حق، جاودانه است.
ابراهیم و محمد به بشریت آموختند که بتها هر چه هستند، باید شکسته شوند و کعبه ـ که امالقرى است ـ و همه نقاط زمین ـ که از زیر کعبه بسط پیدا کرده ـ تا آخرین روز جهان باید از لوث بتها تطهیر شوند.
و چه بتى بدتر از طاغوتهاى تاریخ، از زمان آدم صفى الله ، ابراهیم خلیل الله و محمد رسول الله تا آخرالزمان، و مگر ابرقدرتهاى امروز، بتهاى جهان نیستند؟ پیامبر ابولهب ها را کوبید، شما هم باید ابرقدرتها را بکوبید؛ اگر مىخواهید پایتان را جاى پاى پیامبر بگذارید.
خیلى از مسائل حج ـ از منى و عرفات و رمى جمرات و… ـ ماند که نگفتیم و تنها دورنمایى از حج را بیان کردیم. آرزوى امام عزیز، آرزوى اسلام و قرآن و حضرت مهدى این است که حاجىها بیدار و متحد شوند و ابرقدرتها را درهم بکوبند.