آیات مهدوی – آیه ۷۹ سوره واقعه

لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
موضوع: قرآن در حکومت امام زمان (عج)
«جز پاکیزگان به آن دست نزنند.»
نکتهها:
- تلاوت الفاظ و فهم لغات قرآن، براى همه ممکن است؛ اما تماس با روح قرآن، طهارتى مخصوص مىخواهد. قرآن مطهر است و تنها پاکان مىتوانند آن را مسّ کنند. لذا نفرمود: «لایقرئه و لایفهمه إلّا المطهّرون»، بلکه فرمود: لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ چون تماس، معناى خاصی دارد. چنانکه در روایات تصریح شده که تنها مقربان درگاه الهى با قرآن تماس پیدا مىکنند.
- حضرت علی۷در ضمن سخنی فرمود: «القرآن الّذی عندی لا یمسّه إلّا المطهّرون و الأوصیاء من ولدی؛ به قرآنى که نزد من است، جز پاکان و جانشینان از فرزندانم به آن دست نمىیابند». عمر پرسید: «آیا زمان معلومى براى ظاهر کردن آن هست؟» آن حضرت فرمود: «نعم، إذا قام القائم من ولدی یظهره و یحمل الناس علیه فتجرى السنّه علیه؛ آرى وقتى قائم از فرزندانم قیام کند، آن را ظاهر مىکند و مردم را به عمل کردن به آن وادار مىنماید و سنت طبق آن جارى مىشود».
- رسول اکرم در روز غدیر و در ضمن خطبه معروف خود، پس از آنکه حضرت علی و یازده فرزند معصوم وی را جانشین خود معرفی نمود، قرآن کریم را همراه همیشگی آنان خواند: «عَلِیٌّ أَخِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِی أُمَّتِی وَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی ثُمَّ ابْنِیَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِیَ الْحُسَیْنُ ثُمَّ تِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا یُفَارِقُونَهُ وَ لَا یُفَارِقُهُمْ حَتَّى یَرِدُوا عَلَیَّ حَوْضِی».
- امام باقر۷فرمود: «علم به کتاب خداى عزّوجلّ و سنت پیغمبرش در دل مهدى ما رشد میکند؛ آنچنان که بهترین زراعتها به بهترین وجه رشد میکنند».
- در خطبه ۱۳۸ نهجالبلاغه ـ که گفته شده امیرالمؤمنین در آن به سیره حکومتی حضرت مهدی۴ اشاره نموده ـ آمده است: «یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْی؛ حضرت مهدی رأى مردم را به قرآن باز مىگرداند، در زمانیکه آنها قرآن را به رأى و اندیشه [خود] مبدل کردهاند».
هنگامی که مردم از قرآن چشم پوشیده و امور را طبق اندیشه نادرست خود پیش برند، ایشان مردم را از به کار بستن اندیشههاى نادرست، نهى، و به رجوع به قرآن وا مىدارد تا به دستور کتاب خدا رفتار کنند و مخالف آن را دور اندازند.
- در زمان حکومت امام زمان به آموزش قرآن اهمیت فراوانی داده میشود. امیرالمؤمنین در اینباره فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یُعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُه؛ هنگامى که قائم آل محمد: قیام کند، خیمه هایى برپا کند و قرآن را به ترتیبى که فرود آمده، به مردم بیاموزد».
- متأسفانه قرآن کریم در امت اسلامی مهجور مانده است؛ به گونهای که خود قرآن از قول پیامبر میفرماید: وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً «پیامبر [خدا] گفت: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند».
رابطه میان انسان و کتاب آسمانى، باید دائمى و در تمام زمینه ها باشد؛ زیرا کلمه «هجر» در جایى به کار مىرود که میان انسان و چیزی رابطهای باشد، ولی از هم جدا شده باشند. بنابراین باید تلاشى همهجانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریت درآوریم و آن را در همه ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهیم و رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم.
لازم است بدانیم که نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر آن، محور قرار ندادن آن، تدبر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور قرار دادن قرآن است. حتى اگر کسى قرآن را فرا گیرد، ولى آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهدى نسبت به آن نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است.
- به نظرم رسید که اقرار بعضى بزرگان را درباره مهجوریت قرآن نقل کنم:
ـ ملاصدرا در مقدمه تفسیر سوره واقعه مىگوید: «بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم؛ ولى وقتی کمى بصیرت پیدا کردم، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر که به فکر افتادم به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آلمحمد: بروم، یقین پیدا کردم که در طول عمر، کارم بىاساس بوده است؛ زیرا به جاى نشستن در نور، در سایه ایستاده بودم!
از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا وقتی که رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. درِ خانه وحى را کوبیدم، درها باز شد، پردهها کنار رفت و دیدم که فرشتگان به من مىگویند: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ
ـ فیض کاشانى در رساله الانصاف مىگوید: «کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتى کردم، ولى در هیچیک از علوم، دوایی براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایت کرد».
ـ امام خمینى; در گفتارى، از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسف مىخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش مىکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشته ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر، بر ایام جوانى خود تأسف بخورند.