اشعار مهدوی
اشعار مهدوی – صفای قدم یار
به صفای قدمت دیده گلزار شکفت
گل لبخند به شوق آمد و بسیار شکفت
خندهها بر لب صد پنجره باز نشست
روشنیها به دل پنجره تار شکفت
مژده آمدنت پشت جفاکار شکست
آتش عشق تو در سینه احرار شکفت
غم دنیا ز دل خلق جهان پای گرفت
انتظار فرجت گل شد و صد بار شکفت
در غم عشق تو میسوخت دل خلق جهان
آمدی این دل ما چون رُخ ازهار شکفت
چه مبارک سحری بود که از فیض رُخت
با غها جمله به رقص آمد و گلزار شکفت
یاشا صمیمی خلخالی