آیات مهدوی – آیه ۲۵۶ سوره بقره
لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
موضوع: توسل به عروه الوثقای امام زمان
«در [پذیرش] دین، اکراهى نیست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است؛ پس هرکه به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمى دست یافته که گسستنى براى آن نیست. و خداوند شنواى داناست.»
نکته ها:
- مطابق روایات، یکى از مصادیق تمسک به «عروه الوثقى» و ریسمان محکم الهى، اتصال با اولیاى خدا و اهلبیت: است. رسول اکرم فرمود: «اى مردم! کسى که دوست دارد به عروه الوثقى ـ که هرگز قطع نمىگردد ـ تمسک جوید، به ولایت على تمسک کند؛ زیرا ولایت او، ولایت من، و اطاعت از او، اطاعت از من است.
اى مردم! هرکس دوست دارد حجت پس از من را بشناسد، على را بشناسد. اى مردم! کسى که ولایت خدا او را شاد مىکند، باید به ولایت على۷ اقتدا کند؛ زیرا او خزانه علم من است. اى مردم! کسى که دوست دارد خدا را ملاقات کند و از او راضى باشد، ائمه: را دوست داشته باشد».
جابر برخاست و پرسید: «ائمه چه تعداد هستند؟» فرمود: «اى جابر! خداوند تو را رحمت کند، [گویا] از همه اسلام پرسیدى. تعداد آنان به تعداد ماه است».
- دینى که برهان و منطق دارد، نیازى به اکراه و اجبار ندارد. لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ
- دین، مایه رشد انسان است. قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ
- محکم بودن ریسمان الهى، کافى نیست؛ محکم گرفتن هم شرط است. فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ
- تکیه به طاغوتها و هر آنچه غیرخدایى است، گسستنى و از بین رفتنى است. تنها رشتهاى که گسسته نمىشود، ایمان به خداست. لَا انْفِصامَ لَها
- ایمان به خدا و رابطه با اولیاى خدا ابدى است (لَا انْفِصامَ لَها)؛ ولى طاغوتها در قیامت از پیروان خود تبرى خواهند جست.
- در زیارت جامعه میخوانیم: «مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ هر کس به شما متوسل شود، متوسل به خدا شده است». مثل آن است که میگوییم هر کس به بچه من احترام کند، گویی به من احترام کرده است.
هر کس متوسل به شما شود، متوسل به خدا شده است و آنگاه وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ «هر کس به خدا متوسل شود، به راه مستقیم هدایت شده است». ما که در نماز مىگوییم: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ؛ «خدایا ما را به راه مستقیم ببر»، امام سجاد مىفرماید: «راه مستقیم، راه اهلبیت: است». راه توسل به خدا، توسل به اهلبیت: است.
- آیا توسّل به پیامبر و اهلبیت او شرک است؟! با اندکى دقت در اطراف خود، متوجه مىشویم که گردش امور هستى، بر اساس اسباب و وسایل، و به تعبیرى دیگر، «توسل» است. آب و مواد غذایى از طریق ریشه، تنه و شاخه درخت به برگ آن مىرسد و ریشه درخت از طریق برگ، نور و هوا را دریافت مىکند. باران که مىبارد، به واسطه ابر است و ابر به وسیله گرم شدن آب دریا در اثر نور خورشید ایجاد مىشود.
در حدیثى از امام صادق مىخوانیم: «ابى اللّه ان یجرى الاشیاء الّا بالاسباب» «خداوند نمیخواهد که کارها بدون سبب و علت، جریان پیدا کند». خداوند براى هر کارى، واسطه و علتى قرار داده است. هر چند شفا و درمان از خداست: و اذا مرضت فهو یشفین اما همین شفا را خداوند در عسل قرار داده است: فیه شفاء للنّاس هر چند خداوند کارها را تدبیر مىکند: یُدبّر الامر اما فرشتگان واسطه تدبیر او هستند: فالمدبّرات امراً
قرآن در مورد توسل مىفرماید: وابتغوا الیه الوسیله «وسیلهاى براى نزدیکى به خدا جستجو نمایید». حال، آن وسیله کدام است؟ خداوند در این آیه، نوع وسیله را براى ما مشخص نکرده و آن را به صورت مطلق فرموده است. لذا وسیله، شامل هر چیزى که ما را به خدا نزدیک کند، مىشود.
حضرت آدم پس از آنکه از بهشت اخراج گردید، سالیانى را به گریه، زارى، توبه و انابه گذراند. سپس کلماتى را از طرف پروردگارش دریافت کرد و به آن کلمات متوسل شد. قرآن در اینباره مىفرماید: فتلقّى آدم من ربّه کلمات فتاب علیه فخر رازى و بسیارى از مفسران اهلسنت گفتهاند که مراد از کلماتی که حضرت آدم به آنها متوسل شد، نام پیامبر۶ و اهلبیتش: بوده است. در روایات آمده است که آن کلمات، چنین بود: «الهى یا حمید بحقّ محمد، یا عالى بحقّ على، یا فاطر بحقّ فاطمه، یا محسن بحقّ الحسن، یا قدیم الاحسان بحقّ الحسین و منک الاحسان».
وهابیون مىگویند: اگر نام کسى را در کنار نام خدا ببرید، شرک است؛ در حالى که اگر سخن آنها درست باشد، خداوند ـ نعوذ بالله ـ خود، مشرک است! زیرا در آیه ۷۴ سوره توبه مىفرماید: أَغْناهم اللَّهُ و رسولُهُ مِن فضلِه؛ «خداوند و پیامبرش، آنها را بىنیاز کردند». در این آیه، نام پیامبر در کنار نام خدا آمده است.
همچنین خداوند مىفرماید: اللّه یتوفّى الانفس «خداوند جانها را مىگیرد»، ولی در جاى دیگرىمىفرماید: یتوفّاکم ملکالموت «ملکالموت جان شما را مىگیرد».
بنابراین اعتقاد به وجود واسطه، نه تنها شرک نیست، بلکه اساس هستى بر مبناى آن است. کسی که مىگوید توسل به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا۸ شرک است، خودش براى عبور کشتىهایش، متوسل به پرچم آمریکا مىشود. آری! کسى که از توسل به زهرا جدا شد، باید متوسل به پرچم آمریکا بشود!
علاوه بر آیات قرآن و استدلالهاى فوق که توسل را جایز مىداند، یک دلیل تجربى هم بر جواز توسل داریم و آن، بر آورده شدن حوائج است. میلیونها انسان مؤمن و معتقد، با توسل به اهلبیت: حاجات خود را از خداوند مىخواهند و خداوند حاجتهاى آنها را برآورده کرده و مشکلاتشان را برطرف مىسازد. اگر انجام این گونه کارها شرک است، پس چرا حاجتها برآورده شده و اینگونه دعاها مستجاب مىشود؟ چرا آنها ما را کمک مىکنند؟ آیا خداوند متعال و آن بزرگواران، ما را به شرک سوق مىدهند؟!
وهابىها مىگویند: هر ذکرى جز «یا الله» شرک است، گرچه «یا محمد» باشد و اصولاً هر گونه استمدادى از غیر خدا شرک است. باید پرسید: اگر استمداد به اولیای خدا شرک است، پس حکم سخن فرزندان حضرت یعقوب که به پدرشان گفتند: یا ابانا استَغفِر لنا ذنوبَنا «پدر جان! از خداوند بخواه ما را ببخشد» چیست؟ اگر بگویند که حضرت یعقوب۷ در زمان استمداد آنها زنده بود، مىگوییم: اهلبیت: نیز زنده هستند؛ زیرا قرآن مىفرماید: ولاتحسبنّ الّذین قُتلوا فى سبیل اللّه امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون «گمان نکنید کسانى که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند، بلکه زندهاند و در پیشگاه پروردگار خود، روزى مىخورند».
- آقای کوپائی، نماینده آیتالله بروجردی، میگوید: «در سفری به نجف اشرف سخت مریض شدم. در آنجا پس از توسل به امام زمان نذر کردم که اگر سالم شدم، دو باب حمام در سامرا بسازم. اتفاقاً خوب شدم و دوستان را از این امر آگاه کردم و نامهای به حضرت آیتالله بروجردی نوشتم. ایشان هم کمک کرد.
بعد بنا گذاشتم حسینیهای بسازم. معمار را از اصفهان بردیم. روزی معمار که در طبقه سوم کار میکرد، از بالا سقوط کرد و حال آنکه روی زمین مقدار زیادی آهن بود و همه گفتیم از بین خواهد رفت. اما دیدیم که از جا بلند شد و کاملاً سالم بود. علت را پرسیدیم. گفت: «موقعی که پرتاب شدم، گفتم یا صاحب الزمان اغثنی».
بعد از این ماجرا شبی امام زمان را در خواب دیدم که داخل حسینیه شده و به من فرمودند: «لیست اشخاصی که برای ساخت اینجا کمک کردهاند را بیاور». من همینکار را کردم؛ در حالیکه دیدم همه آنهایی که کمک کردهاند، اطراف حضرت حاضرند. حضرت همه را دعا فرمود و اولین دعا را به حضرت آیتالله بروجردی کردند».