اشعار مهدوی

اشعار مهدوی – ابر مهربان

ابر مهربان

شهر ما اسیر شب، اهل کوچه‌ها در خواب

می رسد ولی مردی، کوله بار او مهتاب

ما کویریان: تشنه… او: اسیر پنهانی

…قطره قطره تردید است استخاره‌های آب

ای نوای زندانی! … نای خسته‌ی هابیل! …

…ساقه‌ی نی ای مانده، در کرانه‌ی مرداب

لاله‌های سر در پیش، بیقرار باران اند

باد آشنا برخیز! … ابر مهربان! بشتاب!

زانوان من لرزان، بار دوری ات سنگین…

… دست سبز آرامش! شانه‌ی مرا دریاب

.

سید محمد سادات اخوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا