اشعار مهدوی
اشعار مهدوی – نیامدن
تقویم، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن
*
این قصه مال توست بیا مهربانترین!
کاری بکن چقدر به میدان نیامدن؟
*
این خانه پر از گلِ پژمرده هم هنوز
عادت نکرده است به مهمان نیامدن
*
باران بدونِ آمدنش نیست بیگمان
مرگ است در تصور باران ، نیامدن
*
اما تو با نیامدنت نیز، حاضری
کم نیست از تو چیزی ازین سان نیامدن
*
اشیای خانه جمله تاریکِ رفتناند:
آیینه، عکس، پنجره، گلدان، نیامدن
به قلم: محمد سعید میرزایی